مباحث این کتاب به سه بخش تقسیم شده است. در بخش نخست، بعضی از شرایط دموکراسی بررسی میشود. مضمون اصلی این بخش آن است که ویژگیهایی که از لحاظ تاریخی ضرورتشان برای دموکراسی در سطح دولت مدرن ثابت شده، موجب محدود شدن آن (اگرنه زوال آن) نیز بوده است. در فصل دوم ارتباط مبهم لیبرالیسم و دموکراسی بررسی میشود و در فصل سوم همین بررسی در باب اقتصاد بازار صورت میگیرد. فصل چهارم شامل بررسی گستردهای دربارهی دیالکتیک موجود در میان دموکراسی و شرایط آن، و میان ساختار و کارگزاری (agenq) در فرآیند دموکراتیک شدن است. به تصریح نویسنده، یکی از نتایج مباحث یاد شده تاکید بر اهمیت سوسیال دموکراسی نه فقط به منزله گرایش سیاسی در بعضی از احزاب، بلکه بسان یکی از اجزای ضروری خود دموکراسی سیاسی است. در باب این مضمون در بخش دوم، با تاکید بر حقوق اقتصادی و اجتماعی در برنامه حقوق بحث میشود. مضمونی که در سراسر کتاب تکراری گردد این است که تحقق دموکراسی، همچون تحقق حقوق بشر، امری خطیر است، و فرآیند دموکراتیک شدن هرگز به پایان نمیرسد. در بخش سوم کتاب، ایده سنجش دموکراتیک به منزله ابزاری انتقادی مطرح میشود که به زعم نویسنده، به کمک آن شهروندان میتوانند کیفیت دموکراسیهای خود را ارزیابی و مشخص کنند که در چه زمینههایی میتوان آنها را بهبود بخشید.
آوریل 17