کتاب «فلسفه هستی و منشا خلقت» جلد اول


مقابله دین، علم و فلسفه

خداباوران عموما ادعا می کنند که با ایمان به وجود خدا، الله یا الهه هایی که به باور آنان، خالق «هستی» است، بسیاری از مقولات فلسفی خود به خود توضیح داده می شوند. آنان از همین رو به بحث های عمیق در مورد ماهیت و چگونگی پیدایش هستی و خلقت نیازی نمی بینند. ادعای اینان اما بطور منطقی تحقق نمی یابد چرا که با پذیرش ادعای خلقت هستی از سوی یک یا چند خدای خالق، نه تنها سوالات ناظر بر ماهیت و چگونگی پیدایش هستی منتفی نمی شوند، بلکه فقط جا عوض می کنند. بدین معنی که سوالات ناظر بر هویت و پیدایش هستی، بدون آنکه پاسخی دریافت بدارند به سوالات ناظر بر هویت و پیدایش خدای مورد ادعا تغییر یافته و تبدیل میشوند. بجای سوال «هستی چیست و چه ماهیتی دارد»، این سوال مطرح میشود که اگر خدای مورد ادعا، هم «هستی» و هم «خالق هستی» است، پس «خود این الاه چیست، کیست و چه ماهیتی دارد؟» هستی اش از کجا آمده و پدیدار شده است؟ هویت وجودش چگونه شکل گرفته و اساسا گردش تحولاتش از نیستی به هستی و از هستی به آفرینش هستی چگونه پیش رفته است؟ بدین ترتیب حتی با پذیرش ادعای خداباوران، سوالات فلسفی ناظر بر ماهیت و منشا «هستی و خلقت» کماکان باقی می مانند و برای توضیح خود نیز بحث های علمی و فلسفی وسیع و پیچیده ای را به دنبال می آورند.