گفتگوهای اخلاقی و به طور کلی علم اخلاق یا دانش، بررسی چگونگی همبستگی های میان فرد با افراد دیگر و با همه جامعه از دیدگاه نیک و بد، در میان مبحث های گوناگون فلسفه جای ویژه ای دارد. اخلاق از آنجا که عموما نگهدارنده آداب و رسوم و احساسات و قواعدی است که در زمینه همبستگی های میان افراد بر پایه سودهای مادی و موقعیت اجتماعی شان پدید آمده، یکی از اهرم های بسیار موثر جامعه می باشد. این جنبه استاتیک و ایستادن و دگرگونی نپذیرنده اخلاق، به ویژه در دورانی که یک چرخش (تحول) بنیادی اجتماع در کار است، چون ابزاری محافظه کارانه، مورد بهره برداری بداندیشان و دشمنان خلق قرار می گیرد. البته اخلاق به مثابه شکلی از شعور و آگاهی اجتماعی مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، دارای جنبه متضاد و مخالفی نیز هست: جنبه دینامیک یا جنبان و دگرنده (متغیر). ولی دگرشهای این جنبه متغیر که بنا به قوانین دیالکتیک انجام می گیرد، در شرایط عادی عموما دگرشهایی هست چندی (کمی)، کم کمَک و نامحسوس. تنها در مورد چرخش های تند اجتماعی است که دگرشهای اصول اخلاقی به صورت چونی (کیفی) و جهشی انجام یافته و اغلب آداب و و قوانین نوینی که زمینه اش مدتها پیش کم کم در جامعه فراهم آمده، جای رسم ها و آئین های کهنه را می گیرد…
این کتاب در نقد و پاسخ به کتاب “در قلمرو سعدی” علی دشتی نوشته شده است.
فوریه 08