هربرت مارکوزه در خانوادهای یهودی در برلین بهدنیاآمد. در طولِ جنگِ اول در ارتش آلمان خدمت کرد. او سپس عضوِ شورایِ سربازان بود که در قیام ناکامِ سوسیالیستهای اسپارتاکیست شرکت داشت. بعد از کاملکردنِ تزهایِ دکترای تخصصی خود در دانشگاه فرایبورگ در سال ۱۹۲۲ با موضوعِ رمانِ آلمانی به برلین بازگشت و به کارِ انتشارات پرداخت.
مارکوزه به عنوان یکی از مؤثرترین اندیشمندان مکتب انتقادی، در کتاب «انسان تکساحتی» که به سال ۱۹۶۴ به رشته تحریر درآورد، سلطه و استیلای تکنولوژیهای مدرن بر انسان را به چالش میکشد و تکبعدی شدن خرد، جامعه و انسان را نتیجه منطقی مدرنیته در تمام ابعاد آن میداند؛ امری که «انسان تکساحتی» را بازتولید میکند.
این کتاب علاوه بر مقدمه مترجم و نویسنده بر چاپ فرانسه کتاب و سرآغاز موضوع، شامل سه فصل است. در فصل نخست، مارکوزه موضوع «جامعه تکساحتی» را ذیل مباحثی چون نظارت نوظهور؛ جهان محدود سیاست؛ پیروزی وجدان تیرهبخت؛ و اندیشه بسته نقد میکند. او در فصل دوم ذیل عنوان «تفکر تکساحتی» به مباحثی چون اندیشه منفی، ناکامی منطق تضاذ؛ از منفی تا مثبت؛ و پیروزی اندیشه مثبت: فلسفه تکساحتی میپردازد. واپسین فصل نیز با عنوان «دگرگونیهای تاریخی» شامل موضوعاتی چون فلسفه و درگیری تاریخی؛ جامعهای بر آزادی؛ و استنتاج است.
هربرت مارکوزه در برلین و در یک خانواده یهودی به دنیا آمد، تحصیلات خود را در فرایبورگ به پایان رساند و مدتی شاگرد هایدگر و هوسرل بود. او رساله دکتری خود را درباره هگل نوشت و با روی کارآمدن نازیها، ابتدا به سوییس و سپس به آمریکا مهاجرت کرد و سرانجام به دعوت هورکهایمر در ۱۹۳۳ به مؤسسه پژوهشهای اجتماعی (که بعدها به مکتب فرانکفورت تغییر نام پیدا کرد) پیوست.