این نوشته مشتمل بر سه بخش است : بینش دینی ، دید علمی و تفکر فلسفی . بخشهای سه گانه با وجود مشابهت ترکیبی نامهایشان منظوری یکسره همسان ندارند .بینش دینی می گوید دین «بینش «است و این بینش را بر اساس پندار آفرینش از «نیستی» میاندیشد . دید «علمی» میگوید علم دید است و این دید را بر «هستی مستقل طبیعت» استوار میکند . تفکر «فلسفی» که بر خلاف طرح نخستین و به عللی قهری کتابی جداگانه خواهد شد ، نه میگوید فقط فلسفه تفکر است و نه اینکه تفکر فقط فلسفی است ، بلکه : فلسفه نوعی« تفکر» است .
آرامش دوستدار در ژرفانديشیهای خود دربارهی بينش دينی و ماهيت دين، به تبيين وضع وجودی انسان دينی میپردازد و نشان میدهد که انسان دينی موجودی نيست که بتواند خود را در مقابل جهان و جهان را در مقابل خود ببيند و در اين تقابل به ماهيت خود و جهان پی برد، بلکه او موجودی است که از سطوت و جذبه و جلال قدسی بيمناک است و در اين بيمناکی، خود را در عدم صرف که همان مخلوقيت است در میيابد. بنابراين شناسايی انسان دينی چه از خود و چه از جهان، هرگز از خود او يا از جهان ناشی نمیگردد. از اين رو، آنچه در بينش دينی شناسايی نام میگيرد، نه شناسايی جهان است و نه شناسايی انسان، بلکه هر چه هست صرفا معطوف قدسی و کلام اوست. بر این پایه، در پندار دينی، انديشه ناشی از تفکر نيست تا بتواند درست يا نادرست باشد، بلکه متاثر از شهود بر قدسی و الهام از اوست. کلام قدسی نيز، در ماهيت خود، شناسايی و آفرينندگی با هم است و چون هيچ چيز از حيطهی شناسايی آفرينندهی الهی خارج نيست، اساسا چيزی به استقلال باقی نمیماند تا به شناسايی مستقيم و مستقل انسان دينی درآيد.
آگوست 08