دگرگونی

«دگرگونی» روایت زندگی مرد میانسالی است که درگیرودار ماجرای عاشقانه‌ای رنگ می‌بازند و در جست‌وجوی هستی از دست رفته به درون خودش نقب می‌زند و در این حال و هوا آنچه به کنشی واقعی در او می‌انجامد واقعیت تغییر یافته اوست که در انتها منجر به تصمیمی متفاوت شود. این کندوکاو درونی شخصیت اصلی رمان، زوال آدمی است که هیچ گاه با خودش تنها نبوده و در خیال پردازی‌های ماهرانه شخصی عاشق پیشه قلمداد می‌کرده است. او برای مقابله با واقعیات و رودررویی با آنها لحظه‌لحظه‌ی زندگی‌اش را همچون پلان‌های یک فیلم به تصویر می‌کشد که مخاطب از شنیدن آن به هیچ روی خسته نمی‌شود. قطار نماد زندگی است، حرکت‌ها و سکون‌هایش از آن جهت به زندگی شباهت دارد که همچون زندگی تولد و مرگ را با هم دارد. این رمان در قطار روایت می‌شود. «لئون دلمن» ماجرای عاشقانه‌اش که در همین قطار شروع شده را در ذهن به تصویر می‌کشد و مخاطب نیز به عنوان یکی از مسافران قطار پاریس- روم در کوپه درجه‌ی سه حضور می‌یابد و نامی برای خود می‌گزیند. «میشل بوتور» به عنوان یکی از پیشگامان «رمان نو» بانگاهی منحصر و نیم‌نگاهی به رمان سنتی توانسته به نوعی از «رمان نو» دست پیدا کند که در نوع خود بی‌نظیر است و در واقع او نویسنده‌ای صاحب سبک است که با شیوه‌ای کاملاً متفاوت از پیشگامان «رمان نو» محسوب می‌شود.