عقل گرایی بشر پیوسته موجب خستگی او می شود زیرا چیزی که غیرقابل توضیح است را باید شرح دهد. شرح آنچه که غیر قابل توضیح است خود شوخی بزرگی است و مثل این که کسی سعی کند پشت کلۀ خود را ببیند مضحک است اما غرور نفس نیز بی نهایت است و تلاش می کند که از چیزی بی معنی، نتیجه ای معنی دار بوجود بیاورد. فکر در کنار نفس نمی تواند واقعیت را درک کند. اگر می توانست چنین کاری را انجام دهد به سرعت قادر بود که خود را از طبیعت گمراه کنندۀ خودش شناسایی کند. این ورای تناقض ذهنی است که فراتر از نفس است و چیزی که هست را در پیش روی امری خود آشکار و خیره کننده که مطلق بی نهایت است قرار می دهد و سپس تمام آن کلمات بی مصرف و به درد نخور می شون
نوامبر 17