فیلسوف و دانشمند بزرگ، ژان لادریر این کتاب را بر اساس تقاضای یونسکو در پی سمپوزیوم «علم، اخلاق، زیباییشناسی» که در سال ۱۹۷۴ از سوی بخش فلسفی یونسکو در پاریس برگزار شد، نگاشت و توجه فیلسوفان و دانشمندان سرتاسر جهان را به آن جلب کرد.
چگونه علم، فناوری و فرهنگها بهطور متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند؟ آیا فرهنگهای سنتی میتوانند در برخورد با علم فناوری به حیات خود ادامه دهند؟ پرسشهایی است که این کتاب به آنها پاسخ میدهد.
امروزه، پیشرفتهای علمی، تحول عمیقی را نه تنها در محتوای فرهنگ (بهواسطه ارائه عناصر نوین معرفت و کاربستهای جدید) بلکه در شالودههای آن نیز ایجاد کرده است. هر روز بیشتر به این نکته پی میبریم که پویایی بالفعل علم – بهنحوی که بهطور مستقیم پیدا و آشکار نیست- ادراک سنتی غرب از خرد، صدق، رابطه استدلال نظری و استدلال عملی، هدف انسان و ماهیت واقعیت تاریخی را کاملا دگرگون کرده است. علم و فناوریِ مربوط به آن بهطور قطع بر تمام اجزای متشکله فرهنگ، در مفهوم وسیعش تأثیری تدریجی و تعیینکننده داشته است. علم و فناوری قوانین پیشرفت خاص خود را دارند، اما واقعیت تاریخی که در آنها بازتاب دارد، بسیار آشکارتر از واقعیت تاریخیای است که زیربنای فرهنگها را تشکیل میدهد. فرهنگها از گذشته تا کنون، همچنان متعدد و متنوع و در پیوند اساسی با سنتهایی بودهاند که به آنها نمود واقعیتی معین بخشیده است. هر فرهنگی، بیان وضعیت تاریخی خاص و دیدگاه متمایز تحویلناپذیری در خصوص جهان، زندگی، مرگ، معنای انسان و تکالیف، اختیارات، محدودیتها، بایدها و امیدهای او است. به بیان دیگر، فرهنگ بین انسان و جهانبینی خاص او، پیوند برقرار میکند.
باید توجه داشت که از برخی جهات، علم به منزله نظام خاص بازنمایی و فناوری به منزله نظام خاص کنش، تنها اجزای فرعی فرهنگ به حساب میآیند، اما از جهتی دیگر، آن دو نظامهایی مجزا و بهطور عمده مستقل از فرهنگ هستند که در کنش متقابل با فرهنگ و در همان حال، در تعارض با آنند.
در چنین زمینهای است که مولف در این کتاب میکوشد تأثیر متقابل بین علم و فناوری مبتنی بر آن از یکسو و فرهنگها از سوی دیگر را بررسی کند. مؤلف در این اثر در بررسی فرهنگها بر بعد اخلاقی (که بخشی از جزء هنجاری فرهنگ را تشکیل میدهد) و بعد زیباییشناختی (که بخشی از جزء بیانی فرهنگ را تشکیل میدهد) تمرکز کرده است. در حقیقت این دو بعد از آن حیث که به عمیقترین لایههای نظام فرهنگی تعلق دارند، دارای اهمیت ویژهای هستند.
مولف در این اثر تنها به تجزیه و تحلیل توصیفی صرف بسنده نکرده بلکه تا حدی به جنبة پیشبینیکننده و سنجشی آن نیز پرداخته است.
ژان لادریر در بخش نخست کتاب با عنوان «علم و تکنولوژی» در صدد پاسخگویی به این پرسش است که چرا علم و فناوری تاثیری قطعی بر سرنوشت فرهنگها میگذارند و یا چه تحولات اساسی در ابعاد زندگی فرهنگی پدید میآورند؟ بدین منظور و برای درک آن و ارزیابی صحیح از ماهیت تغییراتی که در فرهنگ در اثر علم و فناوری حاصل میشود، مولف به بررسی ویژگیهای خاص هر یک از آن دو پرداخته است.
در بخش دوم کتاب با عنوان «تأثیر علم و تکنولوژی بر فرهنگها» مولف بر این باور است که تأثیر علم و تکنولوژی بر فرهنگها دو جنبه دارد: از یکسو نوعی نایگانگی ساختاری و از سوی دیگر، امکانات جدیدی را برای فرهنگها فراهم میآورد. مولف برای آشکار کردن این دو پدیده، ابتدا به بررسی مکانیزمهای مربوط به کنش متقابل میان «علم و تکنولوژی» از یکسو و «فرهنگها» از سوی دیگر پرداخته است. بر این اساس، امکان بررسی مفصلتری را بهویژه درخصوص ارزشهای اخلاقی و زیباشناسی، به خود داده است.
در بخش سوم، با عنوان «ارزیابی آزمایشی» مولف با نگاهی انتقادی مجددا پدیدههای علم و فناوری را بازنگری کرده است. او ابتدا براساس ارزیابی جنبههای مثبت و منفی پیشرفت علم و فناوری و تأکید بر محدودیتهای ذاتی آن دو، به تنظیم نوعی ترازنامه مبادرت کرده و سپس، با نگاهی به آینده در باب اینکه «اگر قرار باشد علم و فناوری به یکپارچگی مناسبی با فرهنگها دست یابند، چه لوازم خواهند داشت؟» به طرح تعدادی از دیدگاهها پرداخته است.
#رویارویی_علم_و_تکنولوژی_با_فرهنگ_ها
#نویسنده_ژان_لادریر
#مترجم_پروانه_سپرده