کتاب« انسان مصلوب » (آنک انسان)

اثر فردریش نیچه
«راستگویی و تیزچنگی در کمانگیری»: این هردو در چشم ملّتی [ایرانیان]که نامِ من از ایشان است، گرامی بود و دشوار: نامی که مرا هم گرامی است و هم دشوار.
«پدر و مادر را پاس داشتن و به جان و دل پیروِ خواستِ آنان بودن»: ملّتی دیگر [یهود] این لوحِ چیرگی را بر فرازِ خویش بیاویخت و بدان قدرتمند و جاوید شد.
«سَرسپرُدن و در راهِ سرسپردگی خون و شرف را در راهِ هدف هایِ بد و خطرناک نیز به خطرافکندن» : ملّتی دیگر [آلمان] با چنین آموزشی به خویش بر خود چیره شد و با چنین چیرگی از امیدهایِ بزرگ بارور و گران‌بار گشت.
همانا که آدمیان نیک و بدِشان را همه خود به خویشتن داده اند. همانا که آن را نستانده اند، آن را نیافته اند و چون ندایی آسمانی بر ایشان فرود نیامده است.