اثر فردریش نیچه
اینان کشیشانند، شما باید از نزد آنان آرام بگذرید…زیرا …برخی از آنان بسی رنج دیده اند. از این روی میخواهند که دیگران را بیازارند. آنان دشمنانی شریرند. هیچ حقدی به پای کینه اي نمیرسد که آنان در فروتنی خود دارند. چون کسی به آنان دست یازد، خود در معرض آلودگی قرار میگیرد…
با کشیشان رنج برده و میبرم. زیرا آنان در نظرم زندانیانی هستند که داغ دورافتادگان بر پیشانی دارند. همان که نجات بخشش میخوانند، آنان را به بند کشیده و ارزشهای دروغین و سخنان پوچ، آنان را زندانی کرده…هیچ اژدهایی برای انسان، هولناکتر از هیولای ارزشها و سخنان واهی نیست…
به خانه هایی که این کشیشان بهر خود ساخته اند، بنگرید که نامش را کلیسا گذاشته اند. حال آنکه آنها مغازه هایی هستند عطرآگین. آیا جان میتواند در پرتو درخشش این انوار دروغین و درچنين فضایی آلوده به اوج خویش رسد؟