کتاب ” سلطنت، امامت، جمهوریت “

نوشته منوچهر جمالی

قرابت و ارتباطی‌ که بین علم و دموکراسی موجود است به مراتب بیشتر از آن است که بعضی‌ مردم تصور میکنند، و آنچه این دو چیز در آن با یکدیگر شریک و شبیه اند، اینست که مبنای هر دو مباحثه آزادانه و ترجیح نهادن آن بر اطاعت اوامر است. در آن دوره ها و در میان آن جماعاتی که متابعت از علم و عقل را ملاک امور قرار نمیدادند و نمیدهند، هیئت ها و مراکزی را به سمت رسمی‌ حافظين معرفت و بیت حکمت میشناختند و میشناسند ، مثل روحانیون و کهنه معابد در مصر قدیم و لاماها در تبت. سرزمینی که در آن چنین اوضاع و احوالی حکمروا باشد، محیط مناسبی است از برای بر پا شدن حکومت مستبدانه یک نفر یا یک حکومت مطلقه یک دسته قلیل؛ زیرا که هر گاه در امور مربوط به عقاید، همگی‌ مجبور باشند از افکار و نیات و تمایلات یک یا چند نفر متابعت کنند، زمام امور عملی‌ و اداری هم تبعا و قهرا بدست این یک یا چند نفر می افتد، و با کمال اسانی‌ اقتدار خود را بر سر مردمان نافذ میسازند. ولکن در ممالکی که مردم آن غالبا از دریچه عقل و علم به اعتقادات و مطالب می نگرند عادت برین جاری میشود که در هر امری از امور دلیل و حجت و برهانی بخواهند که آنها را قانع و راضی‌ کند، و به این اکتفا نکنند که فعلا بزرگ چه فرموده یا عادت و سنت قدیم براین جاری شده است…