کتاب ” ژن خودخواه”

نوشته ریچارد داوکینز

زمانی كه چارلز داروين در دوم اكتبر ١٨٣٦ با كشتي بيگل به بريتانيا بازمي‌گشت، در فکرش نيز نمی آمد كه حاصل ۵ سال سفر اكتشافی ‌اش نظريه‌ ای خواهد بود كه نه فقط فهم بشر از زيست‌ شناسی را متحول خواهد ساخت، بلكه تمام گستره دانش و معرفت را درخواهد نورديد و بنيان ‌های فهم انسان از خود و جهانش را دگرگون خواهد ساخت. داروين فرزند خلف علم جديد بود و دقيقا در مسيری قدم برمی ‌داشت كه فرانسيس بيكن (١٦٢٦-١٥٦١) سيصد سال پيش از او ترسيم كرده بود؛ يعنی به جای نظرورزی و فرضيه‌ پردازيپی در گوشه اتاق، به مشاهده و تجربه مي‌ پرداخت و وقتش را صرف تحقيق و پژوهش در متن طبيعت می ‌كرد. او خود را فيلسوف نمی ‌دانست و قصد نداشت از نظريه تكامل يا فرگشت نتايجي فلسفی درباره پرسش ‌های بنيادين و حتي تئولوژيك اخذ كند. آنچه داروين گفت، سهل و ممتنع بود: انواع و گونه‌ها با سازوكار انتخاب طبيعي، تحول (در فارسی گفتند تكامل) می ‌يابند و ثابت نيستند.