نوشته دکتر اسماعیل نوری علا
اين کتاب حاوی بیست مقاله برگزيده شده از میان مقالاتی ھفتگی است که در دو ساله اخیر آنھا را برای نشريه “ايرانیان” چاپ واشنگتن نوشته ام. درگیری من با اين پديده از اواخر دھه ۱۳۴۰ آغاز شد، کارم را به مجالس اسلام شناسی و حوزه ھای علمیه کشاند و عاقبت ھم مرا بر سر کلاس ھای درس جامعه شناسی سیاسی دانشگاه لندن نشاند. در اين مطالعات بود که ديدم پديده “آخوند” در ايران، و بخصوص آخوند شیعه دوازده امامی، ھیچگاه چندان مورد توجه ھموطنانم نبوده و حضور او ـ آنچنان که ھست ـ امری طبیعی و بديھی انگاشته میشده است؛ حال آنکه شايد ھیچ يک از مذاھب عالم، در دوران معاصر، آخوندی پر نفوذتر و، در عین حال، قدرت طلب تر از آخوند شیعه ايرانی بخود نديده باشند. بدينسان، در طی سالیان متمادی، تحقیق پیرامون چگونگی شکل گرفتن سازمان مذھبی شیعه در ايران به دست آخوندھای مذھب امامیه صورت يک مشغله را بخود گرفت و وقوع انقلابی که “ملاخور” شد نیز بر شعله ھای اين مشغله دامن زد. بر اين اساس است که من، از پیش از انقلاب تاکنون، اينجا و آنجا در مورد آنچه خوانده و انديشیده ام مطالب پراکنده ای را به دست چاپ سپرده ام که سرگذشتی پر پیچ و خم داشته اند.
آوریل 20