کتاب ” مهدی بیا “


نوشته دکتر لطف الله روزبهانی

چگونگی آنکه اين امام يازدهم را فرزندی شناخته نشده بود. از اينرو چون مرد به ميان پيروانش پراکندگی افتاد. يک دسته گفتند: “امامت پايان پذيرفت” يکدسته برادر او جعفر را (که شيعيان جعفر کذاب می نامند) به امامی پذيرفتند. يک دسته هم چنين گفتند: “آن امام را پسری پنج ساله هست که در سرداب نهان می باشد و امام اوست”. سردسته اينان و گوينده اين سخن عثمان بن سعيد نامب مي بود که خود را “باب” (یا در امام) ناميده ميگفت:
“آن امام مرا ميانه خود و مردم ميانجی گردانيده. شما هر سخنی ميداريد به من بگوييد و هر پولی ميدهيد به من دهيد و گاهی نيز پيغامهایی از سوی آن امام ناپيدا (به گفته خودش: توقيع) به مردم ميرسانيد.