گاندی؛ گونه ای زندگی


نوشته کریشنا کری پالانی️ ترجمه غلامعلی کشانی،
“”همین که وارد شدم، قامتی باریک و قهوه‌ ای در برابرم برخاست و به سویم آمد. هشیاری ‌ام را از دست دادم و فقط نوری را حس کردم. به زانو درآمدم. دستانی به آرامی بلندم کردند و صدایی گفت: “تو دختر من خواهی بود”. هشیاری ‌ام به دنیای اطراف دوباره برگشت و چهره‌ ای دیدم با چشمانی پر از عشق که همراه با برق دلنشینی از شادی به من لبخند میزد. بله، این مهاتما گاندی بود و من بالاخره وارد شده بودم””.این مطلب ماجرایی است که یک خانم اشرافی انگلیسی از سر گذرانده است؛ مادلین اسلید (۱۸۹۲-۱۹۸۲). دختر #سر_ادموند_اسلید وطنش را ترک کرد تا با گاندی زندگی کند و به فعالیت ‌های انسانی مشغول شود. او زندگی ‌اش را وقف انسانیت، پیشبرد اندیشه ‌های گاندی و آزادی هند کرد.پس از گذشت نزدیک به هفت دهه از مرگ گاندی، واکنش بسیاری از افراد نسبت به او همین گونه است؛ واکنشی همراه با اعجاب و احترام. طبیعی است. گاندی در میان توده مردم هواداران بسیاری داشت، اما او عوام ‌فریب نبود؛ زیرا بسیاری از شخصیت ‌های بزرگ نیز به او علاقمند بودند. حتی کسانی بر این باور بودند که از خداوند الهام می‌گرفت.