توسعه به معنای پرورش نخبگان معمولی: آسیب شناسی نخبگان در ایران


نوشته “محسن رنانی”
به تجربه دریافته‌ام که نوشته‌هایی که از دلم ریشه گرفته یا بر شهودم متکی بوده، بسیار اثرگذارتر از سایر نوشته‌هایم بوده است. چهار سال روی کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» کار کردم. اما این کتاب که حاصل اندیشه‌سوزی و عقلانیت‌ورزی من روی موضوع بود، نه آن‌گاه که در سال ۸۷ در پنج نسخه و به صورت پوشیده برای مقامات ارشد کشور ارسال کردم و نه وقتی در سال ۹۴ نسخه الکترونیک آن به صورت عمومی منتشر شد، مورد هیچ اقبالی، نه از سوی مقامات نه از سوی جامعه نخبگی، قرار نگرفت و اثری بر سیاست‌های اتمی کشور نگذاشت. همچنین است سرنوشت سه یادداشتی که با عنوان «قصه‌هایی درباره گناه و توسعه» منتشر کردم و خیلی برای نوشتن آنها فسفر سوزاندم و چند ماه روی آنها کار کردم و چند بار بازنویسی کردم. وقتی این یادداشت‌ها منتشر شد نه در میان سیاست‌گذاران نه در میان جامعه اثری در حد تلنگر نیز نداشت.