روانشناسی استبداد _ هیرون یا مبحث استبداد

نوشته “لئو اشتراوس” ترجمه دکتر محمدحسین سروری،
کتاب حاضر با ذکر مکالمه “سیمویند حکیم” و “هیرون “مستبد آغاز می‌شود. این مکالمه اثری‌ است از “گزنفون” حکیم و فیلسوف معاصر، افلاطون. اشتراوس، نویسنده کتاب، پس از ذکر این مکالمه به تفسیر و تاویل جزء جزء آن می‌پردازد. مکالمه چنین آغاز می‌شود: سیمویند حکیم و شاعر، روزی به نزد هیرون مستبد رفت. چون هر دوی آنان کاری نداشتند که انجام دهند و در حال استراحت بودند، سیمویند به او گفت: هیرون، آیا دلت می‌خواهد درباره پرسشی که طبیعتا تو پاسخ آن را بهتر از من می‌دانی، توضیح کاملی به من بدهی؟ ” – اشتراوس می‌گوید: “چرا سیمویند به نزد هیرون رفت؟ چرا پادشاه مستبد به نزد او نرفت؟ این امر نشان می‌دهد که پادشاهان مستبد، احساس استغنا می‌کردند. اشتراوس در بخش‌های مختلف کتاب درباره لذات جنسی استبداد، نسبت لذت و فضیلت، و فضیلت و قانون سخن گفته است. وی در بخش پایانی کتاب درباره استبداد کلاسیک و معاصر و تفاوت‌های آنها بحث می‌کند. یک بخش مهم دیگر کتاب نقدی است که الکساندر کوژف، بر این کتاب نوشته نیز پاسخ‌هایی که اشتراوس به او داده است. اشتراوس کتابش را با این جمله به پایان برده است: ” آنهایی که فاقد جرات و جسارت هستند، تا عواقب دیکتاتوری را تحقیر کنند… جز این که درباره وجود حرف بزنند، کار دیگری نمی‌کردند .”