نویسندگان: محسن مهدی ترجمه مجید مسعودی
طبق نظریۀ ابن خلدون، تاریخ به دو بخش عمده تقسیم میشود، نمای تاریخی و اصل تاریخی. طبق گفتۀ وی، تاریخ نباید به ثبتِ وقایع محدود شود، بلکه باید بسترها، آداب و رسومِ اجتماعی و پایگاههای سیاسی را بررسی کند: تاریخ به معنای واقعی آن، به وجود آمده است تا برای ما، زندگی اجتماعیِ بشر و بسترِ محیطیِ او را، روایت کند، که البته متکی بر رویدادهای مختلفی خود را نمایان میکند. تاریخ با تمدن، وحشیگری و قبیلهگرایی، با راههای مختلفِ کسب سلطۀ مردم بر یکدیگر، و نتایج آن، با دولتها و سلسله مراتب آنها و با مشاغل، شیوۀ زندگی، علوم، صنایع دستی و هر چیز دیگری که به این امور مرتبط است، سروکار دارد. روش ابن خلدون، بر نقد، مشاهده، مقایسه و بررسیِ علمی تکیه داشت. او از نقدِ علمی برای تجزیه و تحلیلِ گزارشات وقایعِ تاریخی، منابع این گزارشها و تکنیکهای مورد استفاده مورخان، بررسی و مقایسۀ روایتهای مختلف استفاده کرد، تا از جعلها و اغراقنماییها فاصله گیرد و تصوری عینی از آنچه واقعا اتفاق افتاده است، به دست آورد. برخی از گزارشات مورخان و روایتگران حاوی دروغهایی بود، زیرا بهمنظورِ چاپلوسی نزد برخی از حاکمان و یا برای پیشبرد منافع فرقهای و شخصی نوشته شده بودند. از این رو ابن خلدون، مورخِ را ترغیب میکرد که در مشاهدۀ دقیق و در مقایسۀ متون ماهر باشد تا بتواند نقشی موثر در نقد و روشنگری ایفا کند.
آگوست 18