زن بودن و از زنان نوشتن برای زنانِ جامعهای كه حاكمانش را انواع گوناگون متولیان اسلامی از همه رقم تشكیل میدهند، كار سادهای نیست. سادهترین انگی كه به تو میزنند، انگ ناموسی است و اگر با این ترفند نتوانستند از میدان بیرونت كنند، انگهای الحاد و ارتداد و كفر و شرك را هم ـ و البته از زاویههایی دیگر و با بلندگوهایی دیگر ـ ضمیمهی فتواهاشان میكنند، تا برای سر به نیست كردنت توجیه دینی و شرعی هم داشته باشند. در این چند سالی كه پای من به نشریات خارج كشوری و این اواخر به سایتهای اینترنتی باز شده است، و البته چاپ چند كتاب هم جرمی چندگانه بر این اظهار وجود بوده است، با بازتابهای گوناگونی روبرو شدهام كه ماهیت یگانهی این اسلامگرایان عهد بوق را به روشنی به نمایش میگذارد. این كتاب مجموعهای از طنزها و نقدهای بعضا فمینیستی من است كه آن را با گفتوگویی رادیویی با مانوك خدابخشیان برنامه ساز رادیو صدای ایران در شهر فرشتهها آغاز میكنم؛ تا نشان بدهم كه متولیان حكومت اسلامی و انواع وا اسلاما (1) گوهای این چنینی چه گونه از من ِ زن گزیده شده و دست در دست یكدیگر در برابرمان صف كشیدهاند.به عنوان پیشگفتار كتاب واریاسیون سبز، متن این گفتوگو را پیاده، تنظیم و تكمیل كردهام./ناىره افشاری
ژانویه 19