در شش سال گذشته دو روز را پیش از حد می باید در حافظه کشور ما (ایالات متحده) به یاد داشت. اول نوزدهم آوریل سال 1995 که یک سرباز پیاده نظام آمریکا به نام مک وی ساختمان فدرال شهر اوکلاهاما را منفجر کرد که حکمرانان ما آن فرد را دیوانه معرفی کردند. و دوم یازدهم سپتامبر 2001 که گروه اسامه بن لادن به ساختمان تجارت جهانی و پنتاگون حمله کردند. این بار هم رئیس جمهور آمریکا گفت: «کار بن لادن نابکار بود. او چشم دیدن رفاه، آزادی و نیکی ما را ندارد.» بدیهی است که هیچیک از این توضیحات قانع کننده نیست. این مطلب در حالی مطرح می شود که حکمرانان ما بیش از نیم قرن است که به رمدم خود اطمینان داده اند که به جز حقیقت هیچ چیز دیگری از آنچه دولت ما نسبت به ملل دیگر روا داشته است به ما نگوید. حکمرانان آمریکا تنها این امر را توجیه می کند که یکسری افراد غیر طبیعی هستند که به این اقدامات علیه آمریکا دست می زنند، اما این موضوع که افسران اطلاعاتی آمریکا به طور جدی به تحریک «مک کوی» و «اسامه مسلمان» پرداخته باشند هرگز مورد بحث قرار نمی گیرد.
تا به امروز اعمال تروریستی و سوء قصد «سلاح فقرا» بوده در حالی که تروریسم دولت ما در اعمال ترور اقتصادی و فروش و ارسال تسلیحات تروریستی را می توان «سلاح قدرتمندان» نامید.
من در ارتباط با هر دو حمله، به این نتیجه رسیدم که توضیح و توصیف اقدامات تحریک آمیز متعدد از طرف ما آنان را به ارتکاب چنین اعمال وحشتناکی سوق داده است. لذا بررسی آن را مفید ارزیابی می کنم.
آوریل 17