کتاب « پرتقال کوکی»


در آینده ی کابوس واری که آنتونی برجس از بریتانیا به تصویر می کشد، الکس، یک نوجوان پانزده ساله که حکایت خود را به وسیله ی یک گویش ابداعی به نام «ندست» تعریف می کند، همراه با سه «شخیل» خود پیت، جورجی و دیم و در کنار خلافکاران دیگر، پس از غروب آفتاب شهر را تحت اختیار می گیرد و دست به انواع و اقسام جنایات می زند. به دلیل آمار بالای جرم و جنایت دولت تصمیم می گیرد به جای زندانی کردن خلافکاران که ظاهراً بی فایده است، با استفاده از تکنیک لودُویکو روحیه ی خلافکارانه را در آن ها از بین ببرد و به عبارتی آنها را «اصلاح» کند. ولی این سوالی است که رمان از ما می پرسد: «اصلاح به چه قیمتی؟»
پرتقال کوکی فقط به چشم انتقادی بر شوروی یا کمونیسم نگاه می کند، چون دنیای دیستوپیایی رمان به همان اندازه از ویژگی های مربوط به جوامع انگلیسی و آمریکایی که برجس از آنها نفرت داشت نیز بهره می گیرد. برجس طبق گفته ی خود میل به هرج و مرج داشت و احساس می کرد که کشور مرفه انگلستان و دولت سوسیالیستش بیش از حد ثبات اجتماعی را به آزادی های شخصی ترجیح می دادند. او از فرهنگ عامه ی آمریکا متنفر بود، چون همرنگ جماعت شدن، خنثی بودن و بی عاطفگی را ترویج می کرد. او تشکیلات مرتبط با اجرای قانون در آمریکا را شدیداً فاسد و خشن توصیف میکرد و به بخشیده بود. تمامی این هدف های انتقاد در پرتقال کوکی مورد هجو » پیکری دیگر برای جرم « آن عنوان قرار می گیرند، ولی تند و تیزترین هجو برجس مختص یک جنبش روانشناسانه به نام رفتارگرایی است.