رضا پرچیزاده، نظریهپرداز، تحلیلگر و فعال سیاسی است. تخصص او تئوری، تاریخ، فلسفه، و مطالعات فرهنگی است. او کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دریافت کرده، در رشته رسانهها و مطالعات ارتباطات در دانشگاه اوربروی سوئد تحصیل کرده، و هماکنون دانشجوی دوره دکترای نقد و ادبیات انگلیسی در دانشگاه ایندیانای پنسیلوانیا در آمریکاست. او همچنین سردبیر خبرنامه دپارتمان ادبیات این دانشگاه و ادیتور نشریه آن به نام اعمال و ایام می باشد. از او تا کنون ۶ کتاب و تعداد زیادی مقالات به زبانهای فارسی و انگلیسی به انتشار رسیده است.
نگارنده در مقدمهای که بر این کتاب نوشته است، با برشمردن برخی از جنبههای کارنامه عملی و نظری جمهوری اسلامی، ضمن آسیبشناسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی، مینویسد: «از دلایل اصلی ناکام ماندن اعتراضات و جنبشهای اعتراضی به جمهوری اسلامی، یکی عدم شناخت نظری عمیق عمومی از این رژیم و ساز و کارهای آن، دیگری فقدان یک گفتمان «براندازانه» فراگیر با زیربنای نظری مستحکم، و دیگری عدم وجود یک گفتمان جامع دموکراتیک برای جایگزینی آن است».
«جستارهای این کتاب در درجه اول به این منظور نوشته شده که نشان دهد چرا برای پایان دادن به «روزمرگی شر» و پیاده کردن اصول حقوق بشر و دست یافتن به دموکراسی در ایران و احیانا در خاورمیانه باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد.» با این وجود، چنانکه وی مینویسد: «اینکه «شیوه» این براندازی چیست و چگونه میتواند باشد، موضوع خاص این کتاب نیست؛ چرا که نگارنده شیوه براندازی را مولود موارد مختلف و وابسته به عوامل و شرایط متفاوتی میداند که در زمان خاص و در مکان خاص به منصه ظهور میرسند و بعضا قابل پیشبینی هم نیستند.»نگارنده در سراسر کتاب به تبیین دیدگاه و دغدغه خود از طریق بررسی دقیق پدیدارهای برسازنده نظام جمهوری اسلامی میپردازد؛ پدیدارهایی که به اعتقاد وی «به خاطر وجود و کارکرد ضد انسانی و ضد دموکراتیکشان، جمهوری اسلامی باید سرنگون شود.» پرچیزاده در این زمینه مینویسد: «موضوع مورد دغدغه من در این مجموعه مقالات، پدیدارهای عینی سیاسی، تاریخی، فرهنگی، و اجتماعی است که سیستمی به نام جمهوری اسلامی را برمیسازند یا به آن بازخورد میدهند. این پدیدارها موضوعات فراوانی همچون اسلامگرایی، بحرانسازی، قانونگریزی، انزواطلبی، آلترناتیوسازی، اسرائیلستیزی، فرهنگسالاری، اصلاحناپذیری، برونپردازی، اتمیزه کردن جامعه، امپریالیسم منطقهای و دخالت خارجی را در بر میگیرند»، که در متن مقالات، با جزئیات، تعریف، تشریح و تبیین شدهاند.
نویسنده در عین حال که نگاهی سیستماتیک و پدیدارشناسانه به جمهوری اسلامی دارد، جایگاه اجزاء و نیز نقش ما ایرانیان را در کارکرد، فرایند و فرآوردههای این سیستم نادیده نمیگیرد: «باید از فروکاستن یک سیستم (پدیدار کلی) به تنها چند جزء (پدیدار جزئی) قابل مشاهده اجتناب کرد، چرا که برآیند یک سیستم لزوما جمع اجزاء قابلمشاهده آن نیست، و همیشه عواملی غیرقابلمشاهده در درون سیستم و بلکه عواملی از خارج سیستم بر روی چیستی و بعضا کارکرد آن تاثیر میگذارند.»