خلاصه داستان:
سالومهی زیبا که هرود، حاکم یهودیه، ناپدری اوست، صدای یحیی پیامبر را از اعماق آبانباری که در آن زندانیاش کردهاند میشنود و این میل در دلش پدید میآید که با آن مردی آشنا شود که برای این خاندان شاهی فاسد کیفرهای وحشتباری پیشگویی میکند. او به سوی جوانی دستور میدهد که یحیی را نزد او بیاورند. سالومه با دیدن او گرفتار عشق شدیدی میشود، اما پیغمبر، دهشتزده دست رد بر سینهاش میزند و نفرینش میکند. سالومه که نفرت او را در دل داد در ازای پاداش رقصی که نزد پادشاه انجام داده، سر یحیی را میطلبد و …
سپتامبر 27