کتاب «از بغداد به مرو» نوشته «کارل هاینس اولینگ» ترجمه «ب بی نیاز (داریوش)»
بازخوانی تاریخ اسلام از آخر به آغاز
آنجا که همه چیز به جزمیت دینی گرفتار می آید، نمی توان از علم و پژوهشهای علمی سخن به میان آورد. دینی که خود را کامل و جامع بخواند، طبیعیست دینهای دیگر را تحمل نکند و تنها خود را حقیقتِ مطلق بداند. در همین راستاست که اسلام در بدویتِ فکری خویش «علم دین» را به علم جهانِ واقع گسترش دهد و در سنگر آن به مبارزه با هرگونه بینش علمی بپردازد. علم دین، آنچه که مسلمانان بر آن نظر دارند، در واقع به جهان سنتِ اسلام محدود است، علمیست که به پدیدههای دین اسلام می پردازد، و در این راه مجاز به خروج از چهارچوب تفکر حاکم بر اسلام نیست، شک در آن گناه شمرده می شود، پرسشگری بر نمی تابد و بر دادههای قرآن استوار است. جدال حاکمان جمهوری اسلامی با دانشگاه به عنوان نماد جهان نو و علوم اجتماعی در همین رابطه قابل بررسی است. عالم نیز در اسلام به کسی گفته می شود که آگاه بر علوم دینی باشد و نه بیش از این. در «پژوهشهای تاریخی بررسی حقانیت دینی» جایی ندارد، می نویسد «هیچ دینی از آسمان نازل نشده، همه ادیان از ادیان پیشین خود سرچشمه می گیرند» و این امر برای اسلام نیز متصور است. «واقعیت روشنگری این امکان را برای مسیحیت فراهم کرد تا خود را با مدرنیته تطبیق بدهد و برای انسان مدرن و امروزی قابل هضم کند. اگر اسلام بخواهد به بقای خود در جوامع باز ادامه بدهد، همین گام برای آن نیز اجتنابناپذیر است.