کتاب « هفته _ بی دلیل»

مرگ که چیزی درباره‌‌اش نمی‌دانیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، در تاریکی یک اتاق، دست‌‌اش را روی شانه‌‌‌‌‌مان می‌گذارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. یا در روشنایی دنیا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، به صورت‌‌‌‌‌مان سیلی می‌کوبد- بستگی به شرایط دارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
بهترین کاری که در انتظار فرا رسیدن آن روز می‌توانیم انجام دهیم این است که وظیفه‌‌اش را سبک کنیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌: که تقریباً چیزی نداشته باشد تا از ما بگیرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. که خودمان همه چیز را داده باشیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. که تنها چند شکوفه‌‌ی بادام را بین انگشتانش بگیرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌.