کتاب« رخت کن بزرگ»

از پنجره به پیاده روی مملو ازجمعیت نگاه کرد.گفت: می بینی؟ لباس هایی هستند که راه می روند، دروغ می گویند ، عاشق می شوند، می میرند…کمتر لباسی آن بیرون است که درونش “انسان” وجود داشته باشد.به راستی که این دنیا یک رختکن بزرگ است