زوربای یونانی

به نقل از ژاپنی ها:
ماسکی از آرامش و سکوت آسمانی همیشه بر چهره ات داشته باش آنچه در پشت ماسک صورت میگیرد به خودمان بستگی دارد و نباید آشکار شود .
خدای مهربان کسی است که نه در هفت طبقه آسمان می گنجد و نه در هفت طبقه زمین، ولی در دل آدمیزاد می گنجد.
پس زنهار که هیچ وقت دل کسی را نشکنی!”
رمان اساسا متمرکز بر شخصیت زورباست ، زوربایی که نامه اش را اینگونه امضا می کند:بنده شیطان صفت درگاه خداوند
زوربا، که شور و شوقی واقعی به زندگی دارد و فکر و روحش از هرگونه تعصبی عاری است و به ریش همه اندیشه‌ها و باورهای رایج می‌خندد، و مظهر انسانی آزاده و ماجراجوی واقعی زندگی است، به دوستش که به نامهای «کاغذ سیاه کن» و «موش کاغذخوار» می‌نامد بی‌اعتنا به همه‌چیز درس زندگی می‌دهد، و این درسها را با حرف زدن، با آواز خواندن، با رقصیدن و با نواختن سنتور محبوبش که همچون جان برایش ضروری است بیان می‌کند. گئورگس زوربا، که الهام‌بخش نویسنده در آفریدن قهرمان داستانش آلکسیس زوربا است ، به سال 1942 در صربستان بدرود زندگی گفت.