نویسنده : فرانک مک کورت
نویسنده ایرلندی تبار، در این کتاب از سال های بسیار سخت کودکی و نوجوانی خود در ایرلند می گوید ولی نه آن چنان که ما را بگریاند. برعکس ما را سرگرم می کند، می خنداند، و واقعیت تلخ و شیرین زندگی خود را در کنار مادری فداکار و پدری می خواره و گریز پای برای ما بیان می کند. او در این کتاب شرح کودکی و نوجوانی خود در ایرلند را نوشته است. او در خانواده ای بسیار فقیر به دنیا می آید. پدری که مهربان است، فرزندانش را دعوا نمی کند یا کتک نمی زند، بهترین سهم غذا را به آنها می دهد اما در عین حال دائم الخمر است و هیچ پولی برای امرار معاش به خانواده نمی دهد. آنجلا مادر مومنی که سعی می کند به هر نحوی شده حتی با گدایی یا پست ترین کارهای ممکن نانی برای بچه هایش فراهم کند. ما با فرانک ۴،۵ ساله کم کم بزرگ میشیم و پا به سن نوجوانی و جوانی میگذاریم و با او احساساتش رو از نزدیک درک میکنیم.