اثر جک لندن
کتاب از چهار داستان کوتاه در تلاش آتش، آبروباخته، قانون زندگی و عقل پورپورتوک تشکیل شده است. صبح با سرما و تیرگی ، طلوع کرده بود که او از جاده اصلی یوکون پیچید و خود را به کناره بلند رودخانه رسانید . از این کناره جاده ای تاریک و متروک ، از میان درختان انبوه صنوبر به طرف مشرق می رفت . کناره رودخانه شیب تندی داشت و او به بهانه نگاه کردن ساعت ، لحظه ای مکث کرد تا نفسی تازه کند . ساعت نه بود . اگرچه ابری در آسمان وجود نداشت ، اما خورشید یا اثری از آفتاب هم دیده نمیشد. روز روشنی بود، با وجود این قشر نامحسوس و تیره ای روی اشیا را گرفته بود، تیرگی عجیبی که روز را تاریک کرده بود و این تاریکی از نبودن خورشید بود. این موضوع او را ناراحت نمی کرد. او به نبودن خورشید عادت کرده بود …
آوریل 08