داستان یک عاشقانه آرام حکایت زندگی نادر ابراهیمی است. اینکه به چه می اندیشید، چطور عاشق شد و چطور جنگید و به چه رسید. چاپ اول اثر در سال ۱۳۷۶ روانه بازار شده و در تابستان ۱۳۸۸ به چاپ سیزدهم رسیده است. نویسنده در ابتدای اثرش آنرا به همسرش فرزانه تقدیم می کند و می گوید:
“به همسرم فرزانه، که با مهر بی حدم به او، تنها کسی بودم که پیوسته عذابش دادم …” نادر ابراهیمی در “یک عاشقانه آرام” با بیان داستانی خواندنی از زندگی یک زوج و در لابلای ماجراهای پیش آمده برای آن ها، با قلمی زیبا گفت وگوهای جذابی را خلق میکند که مخاطبش را به فکر وا می دارد و او را متوجه این موضوع می کند که نباید به عشق به چشم یک خاطره و عادت نگاه کرد.