عصر پاییزی


نویسنده شاپور قریب،
این کتاب از شش داستان کوتاه تشکیل شده است که هر کدام به صورت روان و دلنشینی زندگی شخص اول داستان را که همه مرد هستند و هر کدام شغل متفاوتی دارند را بیان می‌کند. کتاب سرشار از اصطلاحات و کلمات به صورت عامیانه و شکسته است، قلم«شاپورِ قریب» شباهتِ زیادی به داستان نویسیِ زنده یاد «هدایت» و «چوبک» دارد. داستانِ اول: در موردِ قماربازی به نامِ «حسن یک گوش» است که هر روز هرچه از کارگری و باربری در کارخانهی یخسازی در می آورد، همه را در قماربازی میبازد. داستان دوم: در موردِ مردیست که خاطراتِ کودکی اش را مرور میکند، خاطراتی که در آن نمیداند که بچه چطور درست میشود. داستان سوم: در موردِ جوانی تهرانیست که پول و دارایی اش را زنی دزدیده و به بیابان گرم و سوزان نزدیک کرمان فرار کرده است.. داستانِ چهارم: از بیرحمی های شهر میگوید و از دزدبازار بودنِ آن… مردی که در اتوبوس کیف پر از پولش را میزنند و به پیرمردی مشکوک میشود و او را پیاده میکند، امّا کیف دست پیرمرد نبود. داستانِ پنجم: در موردِ مردی است که تنها و خسته و ناامید و ناراحت به کاباره میرود تا عرق خوری کند، دوستِ مطربش را دیده و با او خاطرات عشقی اش را مرور میکند و مست میکنند. داستانِ آخر: در مورد بازیگر مردی به نامِ «گل» است، گلِ رز بازیگرِ تئاتری که محبوب است.

برای دانلود کتاب بر روی عکس کلیک کنید.