اثر ارنست همینگوی، راوی بهروز رضوی
آن شب کف اتاق دراز کشده بودیم و من به صدای غذا خوردن کرمهای ابریشم گوش میدادم، تمام شب صدای جویدن برگهای توت به گوش میرسید. خوابم نمیبرد. چون از مدتها قبل این فکر توی کلم افتاده بود که اگر در تاریکی چشم روی هم بگذارم جانم درمیآید، سعی میکردم اصلا فکر نکنم اما شبها تا میآمدم چشک روی هم بگذارم جانم شروع میکرد به در رفتن… نویسنده کتاب از نویسندگان برجستۀ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندۀ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایعنگاری ادبی» شناخته میشود.
به داستان کوتاه حالا دراز می کشم از مجموعه داستانهای کتاب «مردان بدون زنان» از نویسندهی نامدار، ارنست همینگوی، گوش بسپارید…
جولای 24