خنیاگری در خون در شناخت و بزرگداشت فریدون فرخزاد



نویسنده: میرزا آقا عسگری

میتوان فریدون فرخزاد را با ویکتور خارا شاعر مردمگرا و انقلابی شیلی مقایسه کرد. شاید این قیاس ذهن آنانی را که مرغ همسایه را غاز می دانند و در عین بیگانه پرستی، هر چیز خودی را خوار می شمارند بیاشوبد. این قیاس می تواند خشم بنیادگرایان چپ نمای ایران را که سوای شاعران انقلابی مردم ایران همچون سعید سلطانپور، خسرو گلسرخی و چند تن دیگر، برای کمتر شاعر و هنرمند دیگری ارزشی درخور قایل اند، برانگیزد. این قیاس می تواند بنیادگرایان و مدعیان دروغین چپ را که ماهیتا مسلمانند و از شاعر و هنرمند قداست و سجایائی مانند امامان و پیغمبران طلبکارند برنجاند. با این همه من نه تنها فرخزاد را با ویکتور خارا می سنجم بل که وی را از جهانی فراتر از خارا می دانم، چرا که اگر ویکتور خارا شاعر و آوازخوان بود، فرخزاد، هم شاعر بود، هم آوازخوان، هم شومن بود و هم هنرپیشه. اگر ویکتور خارا خواننده ای بود پرخاشگر به حکومت دیکتاتورهای شیلی، فرخزاد خواننده ای بود دشمن دیکتاتورهای اسلامی و فراتر از آن، افشاگر دین و خرافات این اصول گرایان ریشو و مرتجع.