آسیا در برابر غرب


نوشته دکتر داریوش شایگان،
همراه با مشروطه و از زمانی که ملتی از خواب چند صد ساله بیدار شد و غول زیبای غرب مدرن را در برابر خود دید، کوشش روشنفکری ایران برای شناختن آن که دیگر است و شناساندن آن که خود است، آغاز شده. از آن هنگام تا به حال هر روشنفکری از هر نسل بنا به زمانه‌ و زمینه و توان فکری خود در پی چرایی تقابل مای شرقی با آنهای غربی در کشاکش میان سنت و مدرنیته بوده”. داریوش شایگان فیلسوف و هندشناس از زمره‌ روشنفکرهای نامدار تاریخ معاصر ایران است که به این دغدغه به جد پرداخته است. شایگان روشنفکر در پی یافتن پاسخی به پرسش بالا در کتاب آسیا در برابر غرب از تقدیر تاریخی تمدن ‌های آسیایی در رویارویی با سیر تطور یا تقدیر تاریخی تفکر غربی می‌‌گوید. از زمان چاپ نخست کتاب در سال ۱۳۵۶ تا آخرین چاپ آن در ۱۳۹۱، شایگان در نوشتار و گفتار پی ‌جوی این پرسش و پاسخ ‌های ممکن به آن بوده. او در گفتگویی با روزنامه‌ شرق می‌گوید: “من دائم در تحولم، فکرم ایستا نیست… اما از آسیا در برابر غرب هم گذشته ‌ام و هم نگذشته ‌ام. آخرین تحول افسون‌ زدگی و هویت چهل تکه بود”. در همین حال در گفتگویی دیگر (با علی اصغر سیدآبادی/منبع: کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت) درباره‌ این کتاب می‌گوید: “از کتاب‌ آسیا در برابر غرب‌، انواع‌ و اقسام‌ قرائت ‌های‌ مختلف‌ شد، هرکس‌ هر وقت‌ گرفتاری‌ فکری‌ پیدا می ‌‌کند می‌رود سراغ‌ این‌ کتاب‌، شاید هم‌ سرگرمی‌‌ خوبی‌ برای‌ نقادان‌ فاضل‌ باشد، لااقل‌ این‌ حسن‌ را دارد، اما وقتی‌ خودم‌ این ‌کتاب‌ را پس‌ از سال‌ها می‌خوانم‌، می‌‌بینم‌ که‌ با خیلی‌ از حرف‌هایش‌ هنوز موافق‌ هستم‌. شاید بنده‌ به‌ حد کافی‌ متحول‌ نشده‌ام‌”.