تحریر “سعدالدین وراوینی”️ تصحیح: محمد روشن،
مرزباننامه؛ کتابی است شامل داستانها و حکایتهایی به زبان وحوش و طیور و حاوی حکمت و پند بسیار، تالیف مرزبان بن رستم بن شروین از شاهان طبرستان است، که آن را در اواخر قرن چهارم هجری به زبان قدیم طبرستان تالیف کرده است. خلاصه داستان برزگر و مار از کتاب مرزبان نامه: کشاورزی در دامن کوهی با ماری آشنایی داشت. به این اعتبار، در دامن صحبت او آویخت که میپنداشت مردم روزگار، همه اهل نفاق و دورنگی و ناتمام همانند مارماهی هستند. به قول سنایی: به مار ماهی مانی، نه این تمام نه آن، منافقی چه کنی، مار باش یا ماهی/ به این جهت، دل به مار بست و دست از مصاحبت آدمیان کشید. القصه، هرگاه مار، کشاورز را میدید، از سوراخ بیرون میآمد و گستاخوار از تکه غذای او میخورد. روزی کشاورز به عادت گذشته، آنجا رفت و مار را دید که از فرط سرما، بر هم پیچیده و ضعیف و بیهوش افتاده. سوابق آشنایی، کشاورز را بر آن داشت که به او کمک کند. مار را گرفت و در کیسه کرده و بر سر خر آویخت تا با نفس کشیدن خر، بدن مار گرم شود و حالش بهتر گردد. خر را به درختی بست و برای جمعآوری هیزم رفت. مار که با گرمای نفس خر، گرم شده بود، به نفس پلید خود بازگشت و نیشی مرگبار بر لب خر زده و از توبره خارج شد و به سوراخ خود بازگشت. هر کس با بدها آشنایی کند، گرچه خود خوب باشد، بدی نصیب او خواهد شد: من ندیدم سلامتی ز خسان/ گر تو دیدی، سلام من برسان
ژانویه 10