نوشته بزرگ علوی،
گيله مرد، روستایی گيلانی مبارزی است که پس از شهریور سال ۱۳۲۰، به جنبش دهقانی میپيوندد، و پس از هجوم مأموران و کشته شدن زنش به جنگل پناه میبرد. مضمون داستان، وابستگی كشاورز به زمين در زمينهای ضدفئودالی است… داستان حول محور سه قهرمان اصلی گيله مرد و دو مأمور ميگردد؛ دو مأموری كه مأموريت دارند گيله مرد را به پاسگاه ببرند و زندانی كنند. نوشتیم که اين داستان، شرح ماجرای سه مرد است، #گيله-مرد و دو مأمور او، که وی را به فومن میبرند و در حقيقت داستان در همين حرکت و اقامت در قهوهخانه نزديک مقصد به تدريج باز میشود. دو مأمور تفنگ به دست در ميان غرش باد و باران، گيله مرد را _ که يک دهقان شورشی است _ به فومن میبرند تا تحويل پاسگاه دهند. گيله مرد در طول راه در فکر رهایی و فرار است. محمد ولی (مأمور اول) با توهين و رجزخوانی به دنبال گيله مرد حرکت میکند. مأمور دوم، بلوچ سادهای است که پيشاپيش گيله مرد راه میرود و او هم در فکر فرار از اين نوع زندگی است.
فوریه 26