هزاره دوم بر ایرانی چشم گشود که از شب تیره فرمانروایی عرب بر بامداد سه ساده زرین ایران و رنسانس کوچکی که تا اروپا رسید بیدار می شد .هزاره سوم، ایران را در کارزاری هر روزه با روایت دیگری از همان شب تیره مییابد. مانند هزار سال پیش بازهمان نشانههای ناهمساز نومیدی تا خوش بینی، روشن بینی نو یافته تا تاریک اندیشی دیر پای از سراسر جامعه میرسد.هزار سال پیش، آنها که روشنایی را در پایان تونل میدیدند حق داشتند. امروزه ما نیز حق داریم اگر با کسانی از روشنان جامعه، که ایران را بیشتر کشوری از دست شده و در سیاهچاله نهیلیسم افتاده، می شمردند همراهی نکنیم هرچند به خوبی میتوانیم آنان را بفهمیم و همدردشان باشیم. هر کوشش نمایندگان جامعه مدنی ایران در هر جا ما را در نگه داشتن امید حتی بر ضد امید، و برطرف کردن بد فهمیهای که ملت ما به این کژراههها انداخت دلگرم تر میسازد .
فوریه 28