کتاب سالها

ویرجینیا ولف مقتدرانه داستان می‌نویسد و سبک خودش را دارد. در میان داستان‌هایش سال‌ها هم کتابی خواندنی است ، هرچند شاهکار او نیست. اما واقعاً کدام کتاب شاهکار اوست ؟ پاسخ دادن به این پرسش سخت خواهد بود. ویرجینیا ولف از کودکی گرفتار زندگی سخت ، افسردگی و البته جنون نوشتن بود. تمام زندگی‌اش در خواندن ، نوشتن ، دوستان ، تلاش برای خودکشی و مبارزه با بیماری گذشت. سر آخر هم در ۵۹ سالگی واپسین تقلایش برای خودکشی کامیاب شد و خودش را در رودخانه غرق کرد.

سال‌ها داستان یک خانواده است : پسرها، دخترها، پدر، مادر، عمو، زن‌عمو، پسرعموها، دخترعموها، مستخدم و … . ولف کتاب را به فصل‌های مختلف تقسیم کرده و در این فصل‌ها شرح زندگی چند نفر را باز می‌گوید. در واقع، داستان واکاوی و درون‌کاوی دوران سالخوردگی آدمی است و می‌کوشد به روایت و از دید ولف، بیهودگی زندگی انسان، خانواده و فامیل را روشن کند. واقعا” داستان «سال‌ها» است. کودکی همواره دریغای ولف بوده است. همین است که در کتاب‌هایش کودکان و کودکی معنای ویژه دارد : «یکی از بدترین جنبه‌های بزرگ شدن این بود که نمی‌توانستند با هم درد دل کنند. مرگ از نگاه ولف وقوع حادثه‌ای است بی‌همتا. درست مثل خود ناب زندگی : «دیلیا از خود پرسید: مرگ این است ؟ لحظه‌هایی چنین می‌ نمود که چیزی در شرف وقوع بود. آدم‌های ولف مصنوعی نیستند. معنا دارند و از گوشت و پوست و خون درست شده‌اند. خندیدن به همه چیز، به زندگی، کار درست و صادقانهٔ‌ آن‌هاست .