کوری یک رمان خاص است؛ یک اثر تمثیلی، بیرون از حصار زمان و مکان؛ یک رمان معترضانه اجتماعی – سیاسی، که آشفتگی اجتماع و انسان های سردرگم را در دایرهی افکار خویش و مناسبات اجتماعی تصویر می کند. ساراماگو تاکید بر این حقیقت دارد که اعمال انسانی در موقعیت معنا می شود و ملاک مطلقی برای قضاوت وجود ندارد. زیرا موقعیت انسان ثابت نیست و در تحول دائمی است. در یک کلام ساده، دغدغهی عمدهی ذهن ساراماگو در این رمان فلسفی، مساله ی سرگشتگی انسان معاصر یا « انسان در موقعیت » است که از خلال ابعاد و لایه های مختلف و واکنش های آنان بررسی می شود.
از دیگر مایه های اصلی رمان، نقد خشونت و میلیتاریسم، اطاعت کورکورانه، دیکتاتوری، و سیر تاریخی و فراگیر بودن آن است. در شهری که اپیدمی وحشتناک کوری – نه کوری سیاه و تاریک، که کوری سفید و تابناک – شیوع پیدا می کند و نمی داند هرجایی باشد، خیابان نام ندارند. شخصیت های رمان نیز نام ندارند: دکتر، زن دکتر، دختری که عینک دودی داشت، پیرمردی که چشم بند سیاه داشت، پسرک لوچ… سبک و ساختار دشوار رمان، پس از چند صفحه، جاذبه ای استثنایی پیدا می کند. نقطه گذاری متن متعارف نیست. اما در ترجمه، تا حد امکان، سبک نویسنده رعایت شده است. نثر موجز در خلال پاراگراف های طولانی، پیچیدگی های روح انسان و مشکلات غامض زندگی را تداعی می کند….