استریندبرگ در این اثر نهفته ترین گوشه های زندگی خصوصی خود را به صحنه کشیده است. چیزی که نیازمند توضیح یا تشریح باشدُ باقی نگذاشته استُ فقط خواننده یا تماشاگر را وا میدارد که قبلا کتاب زندگیش را بخوانند. ولی البته گاهی وقت ها تحریف واقعیت نیز کرده است. مثلاُُ مدرکی دال بر اینکه «سیری» نامه های او را باز میکرده پیدا نشده است٬ اما استریندبرگ بارها نامه های سیری را باز میکرده تا بخیال خودش مچ او را بگیرد و لابد پیش خودش حساب میکرده که حتما سیری هم همین کار را با او میکرده است با این همه استرینبرگ پدر را صرفا برای آن ننوشت که نشان دهد یک زن رذل بی وجدان با زندگی و شعور یک مرد چه ها میتواند بکند بلکه بخصوص برای آن نوشت که به خودش و جهانیان ثابت کند که نبوغش کمترین عیبی نکرده است.
جولای 12