سومین کتاب نوشتهٔ کازو ایشی گورو نویسندهٔ ژاپنی است که در سال ۱۹۸۹ موفق شد جایزه بوکر را از آن نویسندهاش کند. همانند دو رمان پیشین ایشیگورو، بازمانده روز هم از زبان اول شخص روایت میشود. همانند دو رمان پیشین ایشیگورو، بازمانده روز هم از زبان اول شخص روایت میشود. آقای استیونز، راوی داستان، سرپیشخدمت خانهای اشرافی در انگلستان است که خاطرات زندگی گذشتهاش را در خلال اتفاقاتی که هماکنون روی میدهد بازگو میکند. قسمت عمده داستان به رابطه حرفهای و مهمتر از آن عاطفی استیونز با یکی از همکاران قدیمش، خانم کنتن سرخدمتکار خانه میپردازد. بازمانده روز داستان آقای استیونز سرپیشخدمتی انگلیسی است که زندگی خود را وقف خدمت وفادارانه به لرد دارلینگتون کردهاست. داستان با رسیدن نامهای از یک همکار قدیمی شروع میشود. در این نامه خانم کنتن از زندگی زناشویی خود میگوید که استیونز آن را حمل بر نارضایتی او از ازدواجش میکند. همزمان با رسیدن نامه موقعیتی برای استیونز پیش میآید که بتواند به بهانه تحقیق دربارهٔ استخدام مجدد خانم کنتن، دوباره برگردد سراغ رابطهای که زمانی آن را بسیار دوست میداشتهاست. ارباب جدید خانه، آمریکایی ثروتمندی به نام فارادی او را تشویق میکند که ماشین را بردارد و برود به مرخصیای که بیشک استحقاقش را دارد. این سفر فرصتی میشود برای استیونز که وفاداری تزلزلناپذیرش به لرد دالینگتون، معنای و مفهوم «تشخص» و حتی رابطه خودش با پدرش را مورد بازاندیشی قرار دهد. دست آخر، استیونز مجبور میشود که به مفهوم واقعی رابطهاش با خانم کنتن بیندیشد. هر چه کتاب پیش میرود نشانههای عشق خانم کنتن به آقای استیونز، و تمایل متقابل او، آشکار میشود.
جولای 06