کودکی یک رئیس

نوشته‌ی ژان پل سارتر
اولین‌بار در سال 1939 انتشار یافت. این کتاب روایت‌گر چگونگی شکل‌گیری جهان بینی در افراد است. شخصیت اصلی این داستان، پسری به نام لوسین فلوریه، فرزند مرد کارخانه‌دار و ثروتمندی‌ است که به دنبال هویت و معنای زندگی‌اش می‌رود تا بفهمد چه اشکالاتی در وجودش دارد و مشکلش چیست. او پس از مدتی با یک شاعر، ارتباط نزدیک و کوتاه مدت برقرار می‌کند و سرانجام، در یک سازمان فاشیستی جوانان، عضو می‌شود و به همراه دیگر اعضای سازمان، یک مرد یهودی را می‌کشند که در حال خواندن روزنامه است. داستانی بسیار تأثیرگذار و خواندنی است که مانند سایر آثار سارتر، ذهن مخاطب را تا مدت ها درگیر خود می سازد. داستانی که پیش رویمان گذاشته‌ایم، با رمان‌ها و داستان‌های دیگری چون «تهوع» یا «سن عقل» از جهاتی مشابه و همچنین متفاوت است. موارد تشابه که ناشی از رویکرد اگزیستانسیالیستی سارتر در داستان‌نویسی هستند، در خلال سطور مطلب پیش رو مطرح می‌شوند اما از حیث تفاوت باید به این نکته اشاره کنیم که «کودکی یک رئیس» درباره یک پسربچه و در نهایت یک پسر جوان است که بناست در آینده اتفاقاتی برایش رخ دهد و رئیسی بورژوا شود.