نویسنده: گابریل گارسیا مارکز ترجمه: بهمن فرزانه،
این کتاب رمان نیست، مجموعه داستان هم نیست بلکه مجموعه ای است خواندنی از نوشته ها و یادداشت های مارکز درباره موضوعات مختلف. از جایزه نوبل، که شبحش در مواقعی از سال روی سر نویسنده ها می افتد، بگیرید تا بدیمنی نوبل گرفتن و عقاید مارکز درباره نوشتن و سیاست و البته جامعه پیرامونش. کتاب اگرچه عنوان یادداشت ها را دارد اما از هر قصه و داستانی خواندی تر روایت شده است. مارکز در داستانش به مخاطبین خود نشان می دهد که هر چیزی می تواند ممکن باشد. این کتاب مجموعه یادداشتهای پراکنده گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی برنده جایزه نوبل ادبیات در طول بازه سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۴ است. بخشی از داستان: کمی به ظهر مانده بود که به شهر آرتزو رسیدیم. دو ساعت تمام دنبال قصری گشتیم که میگل اوترو سیلوا، نویسنده اهل ونزوئلا، در آن گوشه زیبای منطقه توسکانا خریده بود. قصری که در واقع قلعهای بود متعلق به قرون وسطی. یکشنبه ای بود در اوایل ماه اوت، داغ و پرسر و صدا، و پیدا کردن کسی در خیابانها برای پرسیدن آدرس کار آسانی نبود. خیابانها فقط مملو بود از توریستهای خارجی.بعد از مدتی تلاش بی نتیجه بار دیگر سوار ماشین شدیم، از شهر خارج شدیم و به جادهای رسیدیم که هیچ تابلویی برای راهنمایی نداشت. اما یک پیرزن غازچران به دقت برای ما توضیح داد آن قصر در کجاست. قبل از آنکه از او خداحافظی کنیم از ما پرسید خیال داریم شب را در آنجا بگذرانیم؟
نوامبر 26