ارنست همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمیشدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول[۲] تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا[۳] یا سفرهای توریستی به حیاتوحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. سرانجام نیز با اسلحه شکاری خودکشی کرد.
ژانویه 13
کتاب« وداع با اسلحه »
ژانویه 13
کتاب «جدال سیاه و سگ ها »
گرچه کولتس در مورد این نمایشنامه گفته است که مربوط به آفریقا و نژاد گرایی و مسایل استعماری نیست و می تواند در حومه پاریس هم اتفاق بیافتد اما در لایه اولیه اش، نمایشنامه، همگی این مسایل را با هم نشان می دهد و در لایه های عمیق تر به مسئله انسان و تفکر انسان و نگاه او به دیگری نیز می پردازد. نمایشنامه «نبرد سیاهان و سگان» ما را به یاد نمایشنامه «سیاهان» اثر ژان ژنه می اندازد و این عجیب نیست چرا که کلتش چون تنسی و یلیامز و ژان ژنه بیانگر ماجراها و دردهای افراد حاشیه اجتماع، همان منفورها، ولگردها، مهاجرها، همجنسگراها و طردشده ها و سرانجام آن دیگری های جامعه می پردازد.
ژانویه 13
کتاب« مسخ»
یك روز صبح، همـين كـه گـرهگـوار سامسـا از خـواب
آشفتهاي پريد، در رختخواب خود به حشره تمام عيار عجيبي مبدل شده بود. به پشت خوابيده و تـنش، ماننـد زره، سـخت شده بود. سرش را كه بلند كرد، ملتفت شد كه شكم قهـوهاي گنبد مانندي دارد كه رويش را رگه هـايي، بـه شـكل كمـان، تقسيم بندي كرده است. لحاف كه به زحمت بـالاي شـكمش بند شده بود، نزديك بود به كلي بيفتد و پاهاي او كه به طـرز رقت آوري براي تنهاش نازك مينمود جلـو چشـمش پـيچ و
تاب ميخورد.
ژانویه 12
کتاب «محاکمه»
فرانتس کافکا (به آلمانی: Franz Kafka) (زاده ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ – درگذشته ۳ ژوئن ۱۹۲۴) یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب بهشمار میآیند.
کافکا در یک خانوادهٔ آلمانیزبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش – مجارستان. او بزرگترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچکتر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاههای مرگ نازیها جان باختند.
فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود ماکس برود وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده بسوزاند. ماکس برود از این دستور وصیتنامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند.
ژانویه 12
کتاب «شبان رمگی و حاکمیت ملی »
محمد مختاری در روز پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۷ پیش از غروب برای خرید از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت.
تیمی از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران او را ربودند و به قتل رساندند. قتل او، محمدجعفر پوینده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، بخشی از ترورهای سیاسی بود که بعدها به قتلهای زنجیرهای معروف شد و مقامات وقت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران در بیانیهای اعتراف کردند که این قتلها به دست عوامل این وزارتخانه صورت گرفتهاست.
ژانویه 12
کتاب «پایان بحران»
ژانویه 11
کتاب «تمرین مُدارا »
ژانویه 11
کتاب« سرزمین عجیب و ته دنیا »
ژانویه 11
کتاب « هواپیما یا او طوری با خود حرف میزد گویی شعر میخواند»
از آنجا كه فضاي موراكامي سنخيت قابل توجهي با فضاي من دارد و شخصاً به ادبيات او و موسيقي جاز علاقمند هستم،! تصميم گرفتم بدن بيجان و چند تكه ي اين كتاب را روحي تازه بخشم، باشد كه مورد توجه علاقمندان به آثار او قرار گيرد. هر داستان از اين مجموعه تحت عنوان منظومه ي موراكامي به صورت جداگانه به نشر الكترونيك در خواهد آمد و مي توانيد در سايت شخصي من پيگير روند انتشار آن باشيد. اميد كه روح جناب مستطاب موراكامي حداقل تا زماني كه زنده است، از تكه پاره شدن داستان هايش در عذاب نباشد! غزال رمضاني، بهار زمردين 1394، منظومه ي شمسي، حوالي زمين