کتاب جامعه شناسی جنسیت


در مقدمه‌ی کتاب می‌خوانیم: «پسر یا دختر به دنیا آمدن شما پی‌آمد مهمی برای تمام جنبه‌های زنده‌گی‌تان خواهد داشت: از انتظاراتی که دیگران در جامعه از شما دارند تا رفتار دیگران با شما، ‌و رفتار خودتان.»
با مطالعه‌ی کتاب، در باره‌ی جنسیت و تغییرات‌اش، آن‌چه را طی سال‌ها در جهان اتفاق افتاده، به طور مختصر، ولی جامع، مرور می‌کنید. ادامه‌ی مطلب

چین و ژاپن

نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی در تاریخ ۱۸ فوریه (۱۸۸۳ میلادی) در شهر هراکلیون در کرت زاده شد و در ۲۶ اکتبر (۱۹۵۷) در فرایبورگ آلمان درگذشت. او نویسنده‌ای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقأ به تحلیل آنها پرداخته‌است.

جاودانگی

این اثر سرشار از اندیشه و کند و کاو در عشق، سرشت انسان و تنهایی و بیگانگی و دردهای حیات اجتماعی او در یک کلام پدیده ایست شگرف در شیوه ی رمان نویسی معاصر

بسوی فانوس دریایی

به سوی فانوس دریایی (به انگلیسی: To the Lighthouse) داستان خانواده رمزی و دیدار آنها از جزیره اسکای (آسمان) در اسکاتلند بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ است.
داستان از سه بخش تشکیل شده است؛
بخش اول که بیشترین حجم کتاب را هم در بر می‌گیرد، پنجره نام دارد. پنجره معانی مختلفی می‌تواند داشته باشد. شاید پنجره‌ای برای ما برای شناخت قهرمانان داستان، شاید پنجره‌ای برای قهرمانان داستان تا از آن به فانوس دریایی برسند و شاید خود داستان که با راوی‌های مختلفی و به عبارتی دیگر از پنجره‌های مختلفی روایت می‌شود ، در این بخش ، نویسنده داستان، یک روز خانواده رمزی را همراه با مهمانان آنان، از زبان خودشان روایت می‌کند. این روایت راویان مختلفی دارد و این یکی از برجسته‌ترین نکات رمان است که از زبان راوی‌های مختلف روایت می‌شود. زندگی تک تک شخصیت‌های داستان با تفصیلی باورنکردنی از زبان خودشان بیان می‌شود. زندگی و بیان همهٔ آن‌ها در خانم رمزی به اشتراک می‌رسد که حلقهٔ پیوند تمامی قهرمانان داستان است.
قسمت دوم کتاب: زمان می‌گذرد، روایتی سریع از سرنوشت قهرمانان داستان طی ده سال آینده است و اینکه خانم رمزی می‌میرد، خانوادهٔ رمزی از هم می‌پاشد و دیگر اتفاقات کوچک و بزرگی که می‌افتد.
بخش سوم و پایانی داستان تحت عنوان فانوس دریایی، برمی گردد به اینکه در غیاب خانم رمزی قهرمانان داستان دوباره به خانهٔ قدیمی برمی گردند، آقای رمزی و پسر‌هایش به فانوس دریایی می‌روند، لی لی بریسکو نقاشی‌اش را در حالتی که به شهود رسیده است کامل می‌کند و کارمایکل به شهرت زیادی در شعر دست می‌یابد. همهٔ آن‌ها راه خویش را پیدا می‌کنند و به شناخت می‌رسند در واقع خانم رمزی که واسطهٔ شناخت آن‌ها از زندگی بود به آرزویش می‌رسد

ابشالوم ، ابشالوم

ویلیام فاکنر (به انگلیسی: William Faulkner) ‏ (۱۸۹۷ – ۱۹۶۲) رمان‌نویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بود.
ابشالوم، ابشالوم! نام رمانی از ویلیام فاکنر نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۳۶ منتشر شد. داستان زندگی ۳ خانواده از ایالت‌های جنوبی آمریکا را قبل، در هنگام و پس از جنگ داخلی آمریکا روایت می‌کند و در این میان بیشتر بر شخصیت توماس ساتپن متمرکز است.
داستان ساختاری مدرن و غیرخطی دارد و یکی از گوتیک‌ترین آثار فاکنر به شمار می‌رود. فاکنر در این رمان از تمامی امکان و ابزار نویسندگی خود مانند تکنیک‌های روایت، به کارگیری اسطوره و نماد و بیان امپرسیونیستی کمک می‌گیرد تا جریان پیچیده و غامض زندگی را همان‌گونه که زیسته و تجربه کرده، آشکار کند.

تام جونز ( کودک سر راهی)

تام جونز بچه سر راهی است که شبی در رختخواب آدم ثروتمند نیکوکاری، به نام آلورتی، پیدا می شود. آلورتی که مردی ساده دل ولی اهل دانش و فضل است تام جونز را تحت حمایت می گیرد. پابه پای خواهرزاده خود او را پرورش می دهد و همه نوع امکانات تحصیلی و رفاهی برایش فراهم می کند. اما بعدها از او آزرده می شود و از خانه بیرونش می کند.

لرزش

او برای دقیق های طولانی به من خیره شد ، بی حرکت ، بدون اینکه پلک بزند . و بعد برای اولین بار در طی شش سال ، او چش مهایش را بست . این برخلاف هر غریز هی طبیع یای بود که یک گرگ باید م یداشت . یک عمر نگاه بدون چشم بر هم گذاشتن و حالا او، در اندوهی تقریباً انسانی خشک شده بود ، چشم های تابانش بسته بودند، سرش خم شده و دمش پایین تر آمده بود این غمنا کترین چیزی بود که تا بحال دیده بودم .
به آرامی، در حالی که به سختی تکان م یخوردم ، به سمت او رفتم ، فقط از این م یترسیدم که او بترسد و فرار کند ، از ل بهای قرمز یا دندا نهایی که پنهان کرده بودند هراسی نداشتم . گو شهایش تکانی خوردند ، متوجه حضور من شده بود ، اما حرکت نکرد . خم شدم گوشت را در برف کنارم انداختم . با صدای افتادنش تکانی خورد . به انداز های نزدیک بودم که م یتوانستم رایح هی وحشی پوشش او را ببویم و گرمای نفسش را حس کنم

فرانکنشتاین

رمان فرانکنشتاین معروف‌ترین اثر نویسنده‌ی انگلیسی مری شلی است. ایده‌ی اولیه‌ی نوشتن این کتاب را لرد بایرون (۱۸۲۴-۱۷۸۸) شاعر رمانتیک انگلیسی و از دوستان خانواده‌ی شری‌ها پیشنهاد کرد. فرانکنشتاین اولین بار در سال ۱۸۱۸ منتشر شد. تاثیر این داستان به حدی بود که این کلمه به صورت مدخلی در فرهنگ لغات درآمده‌است. در داستان، فرانکنشتاین سازنده‌ی موجود است و مخلوق هیولا است. هیولا فقط هیولا است و هیچ اسمی ندارد، اما به مرور زمان آن هیولا به نام خالق خویش به فرانکنشتاین معروف شده‌است. شکل صحیح‌تر دیگری که رواج یافته‌است هیولای فرانکنشتاین است.

سه شنبه ها با موری

کتاب ‘سه شنبه‌ها با موری’ (انگلیسی: Tuesdays with Morrie) رمانی واقعی، نوشته شده توسط نویسنده آمریکایی با نام میچ آلبوم می باشد، این کتاب در تاریخ ۱۹۷۷ به انتشار رسید و چندین سال در فهرست پرفروش ترین کتاب ها قرار داشت، این کتاب، داستانی واقعی از ارتباط میچ با استاد پیشین خود، به نام موری می باشد.
داستان از این قرار است که میچ که سال هاست، از استاد خود خبری ندارد، در واپسین لحظه های زندگی موری، پس از مشاهده تلوزیون، متوجه بیماری مرگ بار استاد خود شده و تازه به یاد قول چند ده ساله خود می افتد!، حال موری به بیماری ALS دچار است و تنها چند ماه با مرگ تدریجی خود فاصله دارد و میچ می خواهد از این لحظه ها کمال استفاده را ببرد، حال این مرشد چه چیزی یاد می دهد؟

کتاب جهان در پوست گردو

هاوکینگ در این کتاب به مهمترین رویدادهایی که پس از کتاب تاریخچه زمان رخ داده، پرداخته است. او مارا به پیشروترین بخش های فیزیک نظری می برد. جایی که واقعیت اغلب از تخیل شگفت آور است. و به زبانی ساده اصولی را که بر جهان حکمرانی می کنند را بازگو کرده است. پروفسور هاوکینگ، همچون بسیاری از دانشمندان دیگر در جامعه علمی بین المللی ، در طلب جام جم دانش ، یعنی نظریه همه چیز است. ادامه‌ی مطلب