نوشته محمد جعفری،
کتاب از جمله آثاری هستش كه در زمينه حادثه تسخير سفارت ایالات متحده آمریکا در ايران، منتشر شده و این کتاب توسط آقای محمد جعفری در لندن نوشته شده و در آلمان توسط انتشارات “برزاوند” در تیرماه ۱۳۸۶ چاپ و منتشر شده. مولف در مقدمه ای بر کتاب می نویسد: ” اشغال سفارت آمريکا توسط دانشجويان پيرو خط امام و به گروگان گرفتن و نگهداری کارکنان آن به مدت ۴۴۴ روز که عواقب زيانباری برای ملت ايران دربرداشت، از امهات رويدادهايی است که به عصای دست آقای خمينی و انحصارگران، برای استقرار استبداد و ديکتاتوری ولايت فقيه تبديل گرديد. نظر به اينکه متاسفانه، هنوز هيچکدام از گروگان گيرهای اصلی، نه تنها حاضر نشده اند مسئله گروگانگيری و تبعات آن را صادقانه، همانطوريکه واقع شده است، را برای نسل حاضر و نسلهای آينده توضيح دهند، بلکه هر از گاهی هرکدام از سران آن، برای رها شدن از بار سنگين و مصيبتی عظيم که عمل آنان برای کشور ببار آورده است، سعی میکنند که با تحريف حقايق و قلب امرهای واقع شده که تحويل جامعه غائب از صحنه میدهند، خود را از عواقب مصيبت بار عذاب وجدان تبرئه کنند. این امر مرا بر آن داشت که به تاليف و تحرير کتاب حاضر دست بزنم. بدین امید که نسل حاضر و نسلهای آينده دريابند که با دست خودیها، چه بلایی بر سر کشور آمده است، و چگونه خودیها عامل اجرای منويات آمريکا شده اند. بنابراين برای يافتن مقصر بدنبال اين کشور و آن کشور نگردند و گناه نادانیها، خطاها، و عامل دست اين و آن شدنها را به گردن اين و آن نيندازند که هر کس، هر گروه، هر نسل، و هر ملت در گرو اعمال خويش است، بدانند که بايد: “خودشکنی، آينه شکستن خطااست”
اکتبر 30
گروگان گیری و جانشینان انقلاب”
اکتبر 30
” مارتین لوتر؛ اصلاحگر کلیسا “
نوشته هری امرسون فاسدیک ترجمه فریدون بدره ای،
کتاب سرگذشت کشیشی است که مسیحیت را زیر و رو کرد. کتاب با پاراگراف زیر شروع میشود: “روز هفدهم آوریل سال ۱۵۲۱، یکی از روزهای مهم تاریخ جهان بود. در این روز، شارل پنجم، فرمانروای بخش بزرگی از اروپا، در شورای شهر ورمس در آلمان به داوری نشست. شاهزادگان، اشراف، روحانیان عالیقدر گرداگردش نشسته بودند. در برابر آنان راهبی تک و تنها ایستاده بود. این راهب، مارتین لوتر نام داشت. به محاکمه فراخوانده شده بود و پای جانش در میان بود. پاپ تکفیرش کرده بود. او را به نوشتن کتابهای گمراه کننده متهم ساخته بودند، و اینک آن کتابها روی میز در برابر اعضای دادگاه انباشته شده بود. امپراتور از وی میخواست اعتراف کند که خطا کرده است و گفتارها و بدعتهایش را پس بگیرد _ وگرنه در آن روزگار، هر کسی به بی دینی و بدآموزی متهم میشد، پادافراهش زنده سوختن بود. و بی دین و بدآموز کسی بود که بر خلاف کلیسای رم سخن بگوید. مرد راهب از این مطلب به خوبی آگاه بود. با وجود این، گفتار خود را پس نگرفت و آموزشهای خود را خطا نشمرد. در برابر آن شورای بزرگ، پایدار ایستاد و گفت: ” من نه میتوانم و نه میخواهم چیزی را مسترد دارم، زیرا بر خلاف وجدان رفتار کردن نه درست است و نه ایمنی میبخشد ”
اکتبر 30
” امتناع تفکر در فرهنگ دینی “
نوشته آرامش دوستدار،
“امتناع تفکر در فرهنگ دینی”، کتابی نوشته آرامش دوستدار توسط انتشارات خاوران در پاریس چاپ شد. دوستدار در این کتاب با نام گذاری فرهنگ دینخو بر فرهنگ دینی ایران، نااندیشی و ناپرسایی آن را به چالش و پرسش کشیده است. بررسی تفكر دينی در طول تاريخ. آرامش دوستدار محتواى كتاب خود را به اختصار شرح میدهد: “من كوشيده ام اولا توضيح بدهم كه منظور من از اعتقاد چيست و چگونه برابر اعتقاد انديشيدن يا تفكر قرار میگيرد و نه بی اعتقادى. سپس پرداخته ام به اينكه ما از دوران پيشين، يعنى از زمان هخامنشيان و زرتشت، عملا از دو ناحيه تحت سلطه دين بوديم: هم از طريق حكومت هخامنشيان و هم از طريق تصورات زرتشتی و سپس من نمونه هايى را در اسلام نشان داده ام كه بر اساس اين نمونه ها، فكر میكنم موفق شده ام نشان دهم كه همه آدمهاى مهم ما به صورتى در وابستگى انديشيده اند.
اکتبر 28
گرفتاری اسلام
نوشته ارشاد مانجی
این کتاب، خاطرات دختری مسلمان است که با خانواده به غرب مهاجرت کرده و در ریچوند، بزرگ شده است. نویسنده در خاطرات خود به سختگیری ها و بی احترامی های اسلام و مسلمانان به انسان و انسانیت و بخصوص جنس زن، پرداخته و از بیخردی مبلغان دین و مذهب سخن گفته. این کتاب از ۹ فصل تشکیل شده است… در زیر به برخی از نوشته های این کتاب اشاره میکنم: “چادر پلی استر سفیدی سرم بود… موهایم روی سرم پخ شده بود، و روحیه ام پلاسیده شده بود. مسلمانان و دینداران، برای هیچ یک از سوالهای منطقی من جواب نداشتند، و من را به قرآن حواله میدادند، که آنهم هیچ نکته آموزنده ای برای انسان نداشت. همیشه برایم سوال بود که اگر نماز خواندن با زبانی که آن را نمیفهمم و سجده کردن در مقابل کسی که معلوم نیست چه هست، مهم است و اسلام برای جنس زن احترام قائل است، چرا زنها نمیتوانند پیش نماز باشند!؟…
اکتبر 28
کوروش بزرگ در شاهنامه فردوسی
تالیف مجید خالقیان
(دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ از دانشگاه تهران) دکترجلال خالقی مطلق (از برترین شاهنامه پژوهان جهان):
تشکیلات فرامانروایی در شاهنامه همان تشکیلات هخامنشی است…. کیخسرو در واقع همان کوروش و چهره افسانه ای کوروش بزرگ است… (هخامنشیان در شاهنامه) با وجود پژوهش های ارزشمند، درباره شاهنامه و تاریخ ایران، هنوز عده ای بیان میکنند که از کوروش و هخامنشیان در شاهنامه یاد نشده است! حتی برخی از این گفته ها بهره می برند و به کوروش ستیزی میپردازند.مشخص نیست از چه رو این حساسیت تا این حد برای کوروش وجود دارد، در حالی که نام بسیاری از پادشاهان ایران که وجود آنها در تاریخ ایران به اثبات رسیده، به صورت مستقیم و دست نخورده در شاهنامه نیامده است. در ادامه خواهیم دید که روایت های مربوط به کوروش در جای جای شاهنامه به چشم میخورد. تعجب آور است که برخی اسکندر شاهنامه را بدون چون و چرا همان الکساندر مقدونی میدانند اما کوروش را کیخسرو نمدانند! آشکار است که کیخسرو در شاهنامه بیشترین آمیختگی را با کوروش بزرگ دارد.
اکتبر 28
داستان کوتاه ” گجسته دژ “
نوشته صادق هدایت،
گجسته دژ، داستان کوتاهی از صادق هدایت است که بار نخست، در سال۱۳۱۱ خورشیدی، همراه با ده داستان کوتاه دیگه، در مجموعه داستان سه قطره خون در تهران منتشر شد. داستان در مورد مرد کیمیاگری (خشتون) است که سالها تنها در قلعه ای متروکه و به دور از مردم زندگی میکرد. او زن و دختر کوچکش را ترک کرده بود تا به دنبال اکسیری برود که همه چیز را به طلا تبدیل کند. در این میان زنی (خورشید) همراه دخترش (روشنک) در آن نزدیکی اقامت کردند و دخترک روزها در رودخانه نزدیک قلعه آب تنی میکرد. روزی مرد کیمیاگر او را دید و در صحبتی کوتاه در مورد شنا کردن و اینکه چقدر آب را دوست دارد و دلش میخواهد یک ماهی باشد به کیمیاگر گفت. کیمیاگر که برای ساختن اکسیر خود نیازمند سه قطره خون از آخرین قطره های خون دختری باکره بود، زن را با چشمانش افسون کرد تا شبی در خواب دخترک را به قلعه او ببرد. آن شب دخترک را با شمشیر زنگ زده ای کشت ولی ناگهان از لکه ماه گرفتگی روی پیشانی اش دختر خود را شناخت. پریشان شد و بوته کیمیاگری اش واژگون شد و او همراه با گجسته دژ تا صبح در آتش سوختند.
اکتبر 28
آزادی و آزاد فکری
تالیف مجتبی مینوی به اهتمام ماه منیر مینوی،
کتاب حاضر کتابی است در حدود ۱۳۰ صفحه که شامل هفت مقاله درباب آزادیهای مدنی که شامل این مقالات میشود:1).آزادگی و تسامح۲). ملازمه علم و دموکراسی۳). آزادی مطبوعات۴). آزادی و رشد اجتماعی مستلزم یک دیگر اند۵). آزادی مدنی۶). دعوت بی چماق۷). بحث در باب تسامح . مقالات نخستین بار در مجله یغما منتشر شده است. مقالات همگی نوشته مینوی نیست بلکه یکی دو تا از آنها ترجمه اند، از آن جمله آزادی مدنی که حدود ۵۰ صفحه است.
اکتبر 28
مرتضی کیوان
به کوشش شاهرخ مسکوب، مرتضی جوانی سن احساساتی و شدیدالتاثیر اما بردبار. زیباپرست و ادب دوست. زیبایی را در هرچه باشد: در طبیعت و نقاشی، زن و موسیقی، به یک اندازه ترجیح میدهد… دوست پرست و رفیق باز است. برای اولی از جان و مال و فداکاری دریغ ندارد. و برای دومی هیچ کسی را از خود نمی رنجاند… زن را به خاطر شاعر دوست دارد زیرا وجود او را سرلوحه دفتر زندگی و احساسات میداند… حسرت و ناکامی و امید و آرزو چهار عامل موثر و سمجی هستند که دست از گریبان احساسات او برنمیدارد… محجوب و سرسخت و گوشه گیر و ماجراجوست، این حالات در موقعیت مختلف و متناسب در روح او ایجاد میشوند و از احساسات او تجلی میکنند… از فرط خیال و آرزو گاهی دست به دامن شعر می زند و عطش خود را فرو مینشاند. گاهی نیز شعر می سراید و چیزی مینویسد و تمام نوشته ها و اشعار خود را که در نظر دیگران ناچیز است. به خاطر شعر و ادب و دل خود دوست میدارد…”
اکتبر 16
شاهنامه لکی
نویسنده: حمید ایزدپناه.
داستان حماسی رزمی این کتاب، همان موضوع جنگ هماون است که فردوسی در شاهنامه آورده است…. با تفاوتهایی از نظر نام پهلوانان و یا مرزهای ایران و نامهای جغرافیایی دیگر…. جنگ هماون به توصیف فردوسی، در دامنهی کوه هماون رخ میدهد و رزم نیز میان توس، لکی، ایرانیان و تورانیان در جایی به نام شابک تپه با هم درگیر میشوند، نام پهلوان ایرانی فریبرز است که شکست میخورد، و نام فرماندهی تورانی، گرسیوز است… زبان کتاب لکی است و لکی را باید به جای مانده و یا همان زبان پهلوی باستان دانست… شاهنامهی لکی با همان زبان محاوره و گفت و گو سروده شده ولی واژههای ترکی و تازی و فارسی و یا زبانهای کهنتری شاید عیلامی، در آن به کار رفته است.
اکتبر 16
ارتداد در مسیحیت و نقش آن در پیدایش و گسترش اسلام
نوشته: آرمین لنگرودی.
عدم آشنایی با مردم و ایرانیان با تاریخ عقیدتیِ مسیحیت آغازین در سوریه و میانرودان و زمینههای یونانی، یهودی و دوآلیستی این تاریخ، به ترویج ایده «تافته» جدا بافته» بودنِ اسلام و قرآن یاری است. هر چه آشنایی ما با ریشه های فرهنگی و مسیحی قرآن بیشتر شود، به اندازه نامفهومی آن کاسته می شود. دقیقاً همین «در ناآگاهی نگاهداشتنِ مسلمین» یکی از نکاتی است که وقایعنگاران اسلامی عمداً در جستجوی تحقق آن بودند، تا بدینوسیله ایدههای آسمانی بودنِ اسلام را گسترش دهند. باتوجه به آنچه در این کتاب آورده میشود، شاید دیگر آنها مشکلی نداشته باشند، زبان قرآن و مفاهیم آنچنان بزرگی را بهتر بفهمیم. این زبان و شیوه تفکر در سدههای نزدیک به پیش و پس از میلاد مسیح، زبان رایج ادبیِ جریاناتِ مذهبی بود، کما اینکه حتا اسطورههای اسلامی نیز، همگی اسطورههای موجود در آن دوران بودند. ناهمسانیهای کوچک موجود در بین برخی از این اساطیر با داستانهای قهرمانان انجیلهای رسمی، بمعنای ناهمگونیِ اسلام با پژوهش مسیحیت نیست، بلکه بمعنیِ همخوانیِ نسبیِ این مذهب با برخی دیگر از «ارتدادهای» موجود در این مذهب بود، که تا به حال ـ بدلیلِ عدم در پیرامون. و یا حتا نابودیِ برخی از آنها ـ بر ما کمابیش ناشناخته ماندهاند. اینها واقعاً یک امر طبیعی است، چرا که دلیل اصلی پیدایش این دین است، همان تفاوتهای فرقههای پیشقراول آن با کلیسای رسمی بیزانس و روم است که اسرارآمیز بسیاری از قرآنها است، دلیلی برای درست بودنِ تفسیرهای «غیبگرایانهی اسلامی» برای بازگشایی آنها. نیست، بلکه انگیزهای برای جستجوی بیشتر در جهت رمزگشایی علمی، تاریخی و خردمندانه آنهاست. با هرآنچه که تا باحالهایم، میتوانیم به یقین بگویم، که نه تنها پیدایش اسلام در ایران ریشهی خود را در دگردیسیِ یک و یا چند ارتداد مسیحی دارد، بیشتر گسترشِ آن در نقاط غیر، ایرانی مانند آفریقا و یا جنوب اروپا نیز با همین ارتدادها. ـ از رگههای دیگر ـ پیوند داشته است. ناسازگاری های موجود مابینِ گروه های اسلامی امروزی، مخصوص انواع آفریقایی و اروپایی آن ـ که بیشتر ماهیتِ عرفانی دارند ـ با دو شاخه اصلی شیعه و سنی هم نشانی از همین ناهمگونی های موجود در بین این گرایشات اولیه مسیحی ـ مثلاً بین یهودمسیحیان و مسیحیان عرفانی ـ پیش از دگیسی. اسلامیشان است. همچنین تبدیل جریاناتِ اصلی این ارتدادها به اسلام، به معنی نابودیِ کامل آنها هم نیست، چرا که بقایای برخی از این گروهها در شکل کلیساهای کوچک بومی هنوز هم به زیست خود ادامه میدهند.