کتاب« دمکراسی و جامعه مدنی»


انسان ها برای آنکه بتوانند با هم زندگی کنند، مجبورند روند مراوده ی خود را بر اساس یک رده هنجارها بنیان نهند. این هنجارها در ابتدا در غالب آداب ، رسوم و سنت ها نمایان می شوند وب ر حسب درجه ی تکاملی که جوامع انسانی از آن برخوردارندف حقوق افراد را نسبت به یکدیگر و نسبت به جامعه نمودار می سازند.

کتاب «موش ها و آدم ها »

اگه آدم کسی رو نداشته باشه دیوونه می‌شه.
فرق‌ نمی‌کنه طرف آدم کی باشه،هر کی می‌خواد باشه! اما پهلوت باشه!

کتاب« 1999پیروزی بدون جنگ»

اي دوست به شرفم سوگند نه شيطانى است و نه دوزخى، روان ات از تنت نيز زودتر خواهد مرد پس ديگر از هيچ چيز نترس!

كتاب« تصوير تلخ يك نقاش»

این داستان پلیسی با داستانهای پلیسی دیگر فرق دارد. در داستانهای پلیسی معمولی، جنایتی صورت می گیرد که از تاریخ ارتکاب آن چیزی نمی گذرد و پلیس فوری دست به کار شده و قاتل را شناخته و دستگیر می کند؛ اما در داستان ما موضوع فرق میکند؛ جنایتی در ۱۶ سال پیش رخ می دهد؛ ولی در اثر مرور زمان خاکستر فراموشی آن را فرامیگیرد و حتی خود قهرمانان داستان کم کم آن را فراموش می کنند.
ولی یک دختر زیبا و باهوش، دختری که مادرش را به تهمت این جنایت محکوم کرده بودند و اطمینان داشت که مادرش بی گناه است، به سراغ هرکول پوارو، کارآگاه شهیر و زبردست، آمد و از او خواست که درباره ی آن قتل مجدداً تحقیق کند و حقیقت را برایش روشن سازد و پوارو نیز در نهایت زبردستی حقیقت روشن و انکارناپذیر را در مقابل او و افکار عمومی قرار داد.

کتاب «آیدا در آینه »

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!

کتاب «سال بلوا »

حاوی خاطراتی است که در ذهن نوشافرین مرور می شود.
نوشا دختر سرهنگ نیلوفری است. سرهنگی که برای پیمودن پله های ترقی به سنگسر (مکانی که داستان کتاب در آن اتفاق می افتد) آمده است و تصمیم دارد آینده ای باشکوه برای دخترش رقم بزند اما…
اما نوشا عاشق کوزه گری غریب می شود و تمام وجودش را تقدیم او می کند، با این حال تقدیر، تصمیم دیگری برای نوشا گرفته است و…

کتاب «آنا کارنینا »

اگر کسی را دوست داری، باید او را
آنطور که هست دوست داشته باشی
نه آن جور که گمان می کنی
باید باشد!

کتاب «حتی یک کلمه هم نگفت»

زادهٔ ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷
درگذشتهٔ ۱۶ ژوئیهٔ ۱۹۸۵
نویسندهٔ آلمانی و برندهٔ جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به‌خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد.

کتاب «نان آن سالها»

گرسنگی قیمت ها را به من ياد داد فكر نان تازه مرا كاملاً از خود بي خود می كرد من غروب ها ساعت های متمادی بی هدف در شهر پرسه می زدم به هيچ چيز ديگر فكر نمي كردم به جز نان.

چشم هايم می سوخت، زانوهايم از ضعف خم مي شد و حس می كردم چيزی مثل گرگ درنده در وجودم هست.

کتاب «ماه کامل می‌شود»

سفر همينش خوب است. اينكه بدانى چه كسانى به تو نزديك ترند وقتى اينقدر از آنها دورى…