خاطران آن فرانک ، نوشته یک دختر نوجوان یهودی است که در تابستان سال 1942 در بحبوحه جنگ جهانی دوم در وحشت از نازی ها مجبور شد همراه با اعضای خانواده اش در شهر آمستردام به زندگی مخفی روی آورد. به مدت بیش از دو سال، آن و پدر و مادر و خواهرش با چهار یهودی دیگر در این مخفیگاه بسر می بردند. در طول این مدت آن خاطراتش را در دفترچه ای ثبت می کرد. سرانجام نازی ها همه ی آنها را دستگیر و روانه اردوگا ه های مرگ کردند. از این هشت نفر تنها پدر آن ، فرانک جان سالم به در برد و در پایان جنگ ، خاطرات دخترش را منتشر کرد. این کتاب که تاکنون به 55 زبان ترجمه شده و بیش از بیست میلیون نسخه آن در سراسر جهان به فروش رفته، به نمادی از قربانیان فاشیسم هیتلری تبدیل شده است.
مه 16
کتاب «شفای زندگی»
مه 16
کتاب «سال بلوا »
مه 15
کتاب «نون نوشتن »
مه 15
کتاب «خاطرات یک استاد»
مه 15
کتاب« عادت میکنیم »
مه 15
کتاب «راهی که مردگان عشق می ورزند»
این یکی داستان اما خود قصه ی متفاوتی دارد . داستانی دربرگیرنده ی همه ی مضامین بوکوفسکی وار این بار با دوزی بیشتر ، تلخ تر ، گزنده تر ، عیان تر و پوچ تر …این بار توصیف گر کابوس ها و تنهایی او …و شاید یکی از بهترین و پخته ترین کارهای او ..حرف اضافه ای درش نیست ..حقیقت بیش از همیشه در قلم او خودنمایی کرده …ترسیم گر یکی از سیاه ترین دوران های زندگی اش …این که 7سالی ست ازو خوانده و ترجمه کرده ام خودش در ترجمه ی این داستان هم نقش داشته . با این که با قلمش ، زندگی اش و افکارش بیش از پیش آشنا هستم ، اما باز هم موقع ترجمه ی این کار اخیر مرا غافلگیر کرد . طنز بوکوفسکی این بار ، یارای مقابله با تلخی چیزی که خودش می نویسد را هم ندارد …
مه 05